تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۶ ارديبهشت ۰۴، ۱۷:۴۹ - سیدفاضل سجادی
    عالی
  • ۱۷ آذر ۰۳، ۰۶:۵۵ - حسن مجیدیان
    احسنت

۳۴۲ مطلب با موضوع «روش شناسی تبلیغ :: مهارتها» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم 

با مخاطب خود چگونه ارتباط برقرار می کنید ؟
آیا برای او نیز بهره ای از ارتباط قائل هستید ؟چرا که او به ناگزیر یک طرف ارتباط است.
آیا به واکنش های او و تاثیرات گفتار در مخاطب توجه دارید ؟
برخی ها سخن خود را بیان می کنند و به طرف مقابل اصلا نظر ندارند و برای او فرقی نمی کند من حرف خودم را بزنم بعد هر چه باد آباد

ولی آیا قوانین عقل و شرع و عرف یا به تعبیری انسانیت و دیانت هم همین حکم را تائید می کند؟
هرگز

اگر بنی آدم اعضای یکدیگرند هرگز سخنی که باعث ناراحتی و نگرانی و تشویش خاطر دیگران شود نمی زند.
خودتان را بگذارید جای طرف مقابل اگر سیخ کباب در بدن شما فرو کنند خوشحال می شوید یا ناراحت؟ آیا فحش و ناسزا و تهمت و طعنه زدن و مسخره کردن دردش کمتر از سیخ کباب است ؟
خب چه چیزهایی موجب تشویش خاطر او و بهم خوردن آرامش او می شود ؟
مشخص است هر چه که اذیت و آزار او باشد و تهمت و دروغ بستن به او و آبرو ریزی و طعنه زدن و ... باشد مایه رنجش خاطر و آزاردهنده است

پس بیان کلام به گونه ای که آرامش انسانها بهم نخورد یکی از اصول ارتباط کلامی است.

پریشان سازی مخاطبین در ارتباطات  یک آسیب برای ارتباط کلامی است .

آری تا توانی دلی به دست آور    دل شکستن هنر نمی باشد

یهودی ها در زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز طوری سخن می گفتند که مسلمانان و حضرت رنجیده خاطر می شدند آیه نازل شد لا تقولوا راعنا « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ»
بنابر این یکی از اصول موفقیت در ارتباطات

توجه به هدف گوینده از گفتار است

بعضی اوقات اصلا ظاهر کلام، مراد گوینده نیست❗

این کلید حلال مشکلات خانوادگی و مشاجرات لفظی و گفتگوهای رفاقتی و ... خواهد بود!

روش برخورد و واکنش مناسب مخاطب،

از کشف هدف گوینده از کلامش شناخته می شود!

بسم الله الرحمن الرحیم 

استغفار کلید حل مشکلات اقتصادی و شخصیتی
۱.برخی از مردم بدنبال راه حل مشکلات معیشتی و راه درآمد بیشتر هستند ( البته از حرص و مال اندوزی که بگذریم چون آنها فقیر نیستند بلکه دائم بدنبال ثروت بیشتر هستند)

۲.گروهی از نداشتن نعمت یا رحمت فرزند رنج می برند و پولهای هنگفت خرج می کنند تا به آرزوی خود یعنی داشتن دلبندی که بابا و مامان صدا بزند برسند و چه بسا که بعد از سالها صرف وقت و هزینه به هدف خود نرسند
۳.دسته سوم کشاورزان یا دامداران و .. باشند که از خشکی سال و علفزارها و کمبود محصول زمین های زراعی شکایت می کنند
البته نعمت باران شهری و روستایی ندارد اگر باران ببارد برای همه برکات و فوائد بیشمار دارد!

ربیع بن صبیح می گوید: مردی به محضر حضرت امام مجتبی علیه السلام از قحطی و خشکسالی شکایت کرد، حضرت به او فرمود: از خدا برای زدوده شدن گناهانت درخواست آمرزش کن و مردی دیگر به پیشگاه آن حضرت آمد و از تهیدستی و فقر شکوه کرد، حضرت به او فرمود: از خدا درخواست مغفرت کن و دیگری آمد و گفت: دعا کن خدا به من پسری عنایت کند. حضرت فرمود: از خدا آمرزش بخواه، به حضرت گفتیم چند نفر به حضورت آمدند و هر کدام از چیزی شکایت کردند و شما همه آنان را به آمرزش خواهی از خدا فرمان دادی، فرمود: من از پیش خود آنان را به آمرزش خواستن از حق راهنمایی نکردم من به اعتبار گفته خدا که از نوح علیه السلام حکایت کرده است که به قومش گفت: برای رسیدن به انواع نعمت ها از خدا درخواست آمرزش کنید، آنان را به آمرزش خواستن هدایت نمودم.[1]
آیات ۱۰ و ۱۱ و۱۲ سوره نوح
[1] - مجمع البیان: 10/ 361؛ وسائل الشیعة: 7/ 177، باب 23، حدیث 9055.
آری بسیاری از مشکلات ناشی از عدم توجه به خالق هستی و خودبزرگ بینی است.
اتفاقا مشکل قارون هم همین بود فکر می کرد خودش با فکر خود به این ثروت هنگفت رسیده است! انما اوتیته علی علم عندی آیه ۷۸ سوره قصص
مشکل جناب ابلیس هم همین بود!
همیشه و پیوسته خود را از دیگران پائینتر ببنید !
با هر کسی مواجه می شوید او را در امور شخصیتی و معنوی بالاتر از خود فرض کنید شاید فضیلتی دارد و شما خبر ندارید

بسم الله الرحمن الرحیم 
گفت از کسی بخواه که اگر بدهد نعمت است و اگر ندهد حکمت 
نه از کسی که اگر بدهد منت است و اگر ندهد ذلت
زدن یا مژه بر مویی گره ها
به ناخن آهن تفته بریدن
ز روح فاسد پیران نادان
حجاب جهل ظلمانی دریدن
به گوش کر شده مدهوش گشته
صدای پای صوری را شنیدن
به چشم کور از راهی بسی دور
به خوبی پشه ی پرنده دیدن
به جسم خود بدون پا و بی پر
به جوف صخره ی سختی پریدن
گرفتن شرزه شیری را در آغوش
میان آتش سوزان خزیدن
کشیدن قله ی الوند بر پشت
پس آنگه روی خار و خس دویدن
مرا آسان تر و خوش تر بود زان
که بار منت دونان کشیدن

نیما یوشیج ( آوای آزاد )

بسم الله الرحمن الرحیم 
فرق لذت بردن حیوان و انسان
1. حیوان می خورد کار ندارد این سبزه ها و چمن از کیست ولی انسان توجه دارد به اینکه این باغ از کی است حتی در حال لذت بردن هم به یاد مُنعِم است.
2. حیوان چه بسا به ظرفیت شکم خود نگاه نکند و هرچه بتواند بچرد ولی انسان اندازه نگه می دارد
3. حیوان می خورد و برای خوردن هدفی ندارد ولی انسان هدفمند می خورد می خورد برای رشد و تکامل
4. حیوان لذت می برد به بقیه هم کار ندارد ولی انسان فهم و انس با دیگران دارد و نمی تواند سیر بخورد و دیگران را گرسنه ببیند
5. حیوان وقتی چیزی می خواهد چه شهوی چه خوراک باید فراهم باشد و الا صدا بلند می کند خرابکاری می کند ولی انسان موقعیتها را درک می کند در صورت امکان توقع برآورده شدن خواسته خود را دارد
ایه ۱۲ سوره محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَیَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ [12]

تعریف و شرط شادی انسان آنست که لذت بردن حیوانی نباشد 

بسم الله الرحمن الرحیم 

چه کسی برای جامعه مفید واقع می شود ؟مردم به چه کسی محبت می ورزند؟
برخی روایات مومنین را تشویق به عزلت و گوشی نشینی می کند و از هم نشینی با مردم بر حذر می دارد و آن را باعث نجات از شرور و آفات آنها می داند و برخی روایات مثل روایت (المومن مالوف و لا خیر فیمن لا یالف و لا یولف) تشویق به ارتباط با مردم می کنند آیا این تناقض گوئی نیست؟
هر کدام مربوط به موقعیتی است.
انس گرفتن با مردم برای استفاده ی مردم از عالم و انسان نافع برای جامعه است و عزلت از مردم بمعنای این است که جامعه بالاخره خالی از افراد لا ابالی و آزاد نیست که دست به بسیاری از گناهان می زنند همنشینی با آنان ممکن است ضرری متوجه انسان کند طبق حکم عقل و عرف و شرع بر حذر بودن از چنین انسان هایی لازم و ضروری به نظر می رسد . در حقیقت عزلت ، عزلت از کارهای زشت و لغو و بیهوده و پیامدهای آنهاست و انس و ارتباط به هدف نفع رسانی به مردم و انجام واجبات اجتماعی مانند ارشاد انسان جاهل و امر به معروف و دفاع از مظلوم و غیره می باشد.
به تعبیر دیگر:
اگر انسان عالم و کار شناس باشد ولی گوشه انزوا را بر میدان خدمت ترجیح دهد علم او نافع نخواهد بود چه بسا در برخی موارد حتی برای خود نیز نفعی نداشته باشد همچنین کسی که آماتور باشد و یا خرابکار حضور او گرهی از کار کسی نمی گشاید بنا براین فردی به درد جامعه می خورد که کارشناس و مردمی باشد اهل انس با مردم باشد به همین جهت شرط ایمان را در احادیث اهل بیت انس گرفتن با مردم قرار داده اند البته این به معنای ارتباط غیر لازم و رها کردن خود در بین برخی از مردم خطا کار و لاابالی نیست که این معنی نیز در روایات نهی شده و تشویق به عزلت شده است.
اکتفا به ارتباط ضروری در این دوره زمانه پرفتنه در حالت عادی مطلوب است مگر اینکه وظیفه واجب ارشاد و غیره به میان بیاید!
قابل توجه اینکه هم جنبه افراط هم دره تفریط قربانی هایی گرفته است.

مبلغ موفق کسی است که دلسوز هدایت امت است و روشمند و هشیار مردم را به سمت دیانت جذب می کند و با کسانی که به هیچ صراطی مستقیم نیستند قطع ارتباط می کند 

بسم الله الرحمن الرحیم 

برخی برچسبها لا یتچسبک است 

یعنی به صاحبش نمی چسبد 

البته ناگفته نماند برچسبها لِوِل بندی هم دارد 

جلّ الخالق بعضی به پاکترین موجود هم می خواهند برچسب بزنند! 

آخه به خدا کسی تهمت میزنه! 

انواع تهمت

۱.تهمت به خدا

چرا کم دادی؟ چرا ندادی؟ چرا هوا سرد شد چرا گرم شد؟ اگه اینطور میشد بهتر بود میدونی این جمله یعنی چی 

یعنی تهمت نادانی و نابلدی به سازنده همه دقتها؟ 

عادل دانستن خدا یعنی اینکه به او تهمت نزنی!

وَ سُئِلَ عَنِ التَّوْحِیدِ وَ الْعَدْلِ فَقَالَ ع التَّوْحِیدُ أَلَّا تَتَوَهَّمَهُ‏ وَ الْعَدْلُ أَلَّا تَتَّهِمَه‏[1]

۲.تهمت به خود

برخی به خودشان تهمت ناروا می دهند منفی بافی می کنند تو نمی توانی

تو بی عرضه ای ! اینم یکی از رازهای عدم موفقیت 🤔

۳.تهمت به دیگران

برخی بجای اینکه اول تحقیق و بررسی کنند بعد سخن یا کاری را به کسی نسبت بدهند می گویند تو فلان کار را انجام داده ای ⁉️😭

وای بر اهل تهمت 

چرا که تهمت در روایات بدتر از زناست.

 

[1] شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح) - قم، چاپ: اول، 1414 ق ص ۵۵۸

شعر درباره قسمت دوم سریال زندگی

مرحوم پروین اعتصامی درباره این قسمت سروده بود

هر که باشی و ز هرجا برسی   آخرین منزل هستی اینست یعنی قبر و مردن

ولی عارف فرزانه علامه حسینی طهرانی قدس سره فرمود

هر که باشی و ز هرجا برسی     اولین منزل هستی اینست

یعنی مرگ دنیایی، مردن نیست زندگی دوباره است یا به تعبیر مرحوم مصنف قسمت دوم سریال زندگی است چرا که بعد آن هم این سریال تا ابدیت و عوالم بعدی ادامه دارد...

در حدیث شریف آمده است که کسی نزد خداوند از همه محبوبتر است که بیشتر از همه یاد مرگ کند چرا که مرگ لقای اوست!!

خوشا آنانکه با عزت ز گیتی      بساط خویش برچیدند و رفتند
زکالاهای این آشفته بازار              محبت را پسندیدند و رفتند
خوشا آنانکه در این باغ چون گل   صباحی چند خندیدند و رفتند
خوشا آنانکه در میزان وجدان     حساب خویش سنجیدند و رفتند
نگردیدند هرگز گرد باطل             حقیقت را پرستیدند و رفتند
خوشا آنانکه بر این صحنهٔ خاک  چو خورشیدی درخشیدند و رفتند
خوشا آنانکه از پیمانهٔ دوست          شراب عشق نوشیدند و رفتند
خوشا آنانکه در راه عدالت           بخون خویش غلطیدند و رفتند
خوشا آنانکه بذر آدمیت              در این ویرانه پاشیدند و رفتند
خوشا آنانکه پا در وادی حق             نهادند و نلغزیدند و رفتند
ز تقوی جامه بر تن کن که پاکان   ز تقوی جامه پوشیدند و رفتند
خوشا آنانکه بار دوستی را             کشیدند و نرنجیدند و رفتند
(رسا) در راه خدمت باش کوشا  خوشا آنانکه کوشیدند و رفتند

عالم قبر قسمت دوم سریال زندگی است البته اگر قسمت اول را دنیا بگیریم نه عالم ذر و شکم مادر

یک نکته حساس

مخاطب ما در سخنرانی شخص غائب است یا مخاطب یعنی ضمایر ما در جملات که بکار می بریم باید مخاطب بکار ببریم یا غائب؟

از آنجایی که هر یک از آنها آسیبهایی دارد مثلا چرت زدن  و خستگی و فاصله گرفتن از منبر، آسیبهای غائب شدن ضمایر است

 بی حرمتی به مخاطب با ضمیر مخاطب باعث فراری دادن او و یک آسیب برای سخنرانی است باید بصورت روشمند و هشیارانه یک مورد را انتخاب کرد

برخی شاید بگویند ضمیر را مخاطب بیاوریم چون حواس مخاطب جمع می شود

و برخی دیگر بگویند باید ضمیر غائب باشد تا وقار و جبروت منبر حفظ شود

ولی شاید نظر حق تفصیل باشد

البته اصل اولیه در زبان شناسی و علوم بلاغی، آوردن ضمیر مخاطب برای مخاطب است و عدول از آن دلیل می خواهد

تفصیل یعنی بستگی به مورد دارد

گاهی باید مخاطب و گاهی غائب باشد

اگر یک کار زشت یا رفتار غلط اجتماعی را بخواهید به مخاطب نسبت بدهید شاید مناسب نباشد بنابراین ضمیر را غائب می آوریم ربا می خورند نزول می گیرند حجاب را رعایت نمی کنند

برخی موارد قصد تشویق داریم ضمیر را مخاطب می آوریم آفرین به شما که نماز اول وقت تان ترک نمیشود! بارک به شما اهل مسجد و مجالس ذکر اهل بیت علیهم السلام هستید

البته در بعضی مواضع حتی در کارهای غلط بطوریکه به کسی برنخورد ضمیر مخاطب آوردن به هدف برآشفته کردن و تلنگر زدن اشکال ندارد.  

اگر بخواهیم از صنایع ادبی استفاده کنیم گاهی شروع مطلب و جمله باید مخاطب و ادامه باید غائب باشد به این صنعت در بلاغت التفات می گویند و گاهی اقتضای گفتار بالعکس است

توجه به آسیبهای نوع انتخاب ضمیر و واکنش مخاطب به ضمیر شما تعیین کننده نوع ضمایر است

پس اصل و قاعده اقتضای حال مخاطب است که اقتضای ضمیر مخاطب باشد یا ضمیر غائب

بسم الله الرحمن الرحیم 

شب شهادت مولی الموالی امیرالمومنین علیه السلام
1. اگر چه آن مرغ بلندپرواز آسمان معرفت را کسی نیست تا یارای پرواز در افق او باشد و شناگری نیست تا در اقیانوس بی کران او سباحت کند ولی گفته اند:

آب دریا را اگر نتوان کشید            هم به قدر تشنگی باید چشید
2. کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست       که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم
3. از یکی از دانشمندان درباره شخصیت حضرت علی علیه السلام سئوال می کنند چگونه سخن گویم در وصف کسی که دشمنانش از روی عداوت و دوستان از روی ترس فضائل او را مخفی کردند ولی با اینهمه فضائل ایشان عالم را پر کرده است!!
4. ان لاخی علی بن ابیطالب علیه السلام فضائل لا تحصی کثره فمن ذکر فضیله من فضائله هر کسی به زبان فضیلتی از فضائل ایشان را بازگو کند گناهان زبان او پاک شود و هرکس با گوش خود فضیلتی از فضائل ایشان را بشنود گناهان شنیداری او آمرزیده شود و هرکس با دست فضیلتی از فضائل ایشان را بنویسد گناهان که با دست انجام داده باشد پاک شود و ...
5. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: لَوْ أَنَّ الرِّیَاضَ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرَ مِدَادٌ وَ الْجِنَّ حُسَّابٌ وَ الْإِنْسَ کُتَّابٌ مَا أَحْصَوْا فَضَائِلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ[ مجلد ۳۸، صفحه ۱۹۷] 
6. داستان کنیز نابینایی که به عشق مولا علی با مشک در مدینه به مردم آب می داد و در مکه دیده شد بینایی او برگشته گفتند چگونه گفت وقتی داشتم مثل همیشه سقایت می‌کردم شخصی آمد گفت آیا واقعا تو راست میگویی محب علی مرتضی هستی گفتم بلی دستانش را به سمت آسمان دراز کرد و گفت خدایا اگر این زن راست می گوید بینایی او را به او بازگردان گفتم شما کیستی؟ گفت یکی از شیعیان او بنام خضر (علیه السلام)
7. یا علی ما عرف الله الا انا و انت و و ما عرفنی الا الله و انت و ماعرفک الا الله و انا
8. علی معیار حقانیت حق:

علی علیه السلام مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار
9. انسان موفق و سعادتمند واقعی:

گوینده "قد افلح المومنون" در روز آمدن و "فزت و رب الکعبه" در روز رفتن
10. جایی که عقاب پر بریزد       از پشه لاغری چه خیزد
11. خود حضرتش فرمود:

    زیرکی و ذکاوت به مکر و فریب نیست اگر ایمان و تقوا دست و پای مرا نمی بست من از همه زیرکتر بودم لولا التقی لکنت ادهی العرب
12. گفته اند خدا هزار و یک اسم و مولی هزار اسم دارد یعنی مجلای اسم اعظم خداوند شده است!
13. برخی دانشمندان گفته اند :

   تنها جامع بین اضداد در طول تاریخ شجاعت و پهلوانی و از طرفی مهربانی
14. شاعری به آثار و برکات بی حد و حصر محبت مولای موحدین عالم افتخار می کرد و می گفت

حاجب اگر معامله حشر با علیست     من ضامنم هر چه توانی گناه کن

شخصی نوارانی آمد فرمود بگو

حاجب اگر معامله حشر با علیست.        شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
15. از خلیل دانشمند نحوی پرسیدند دلیل بر برتری علی علیه السلام بر دیگران چیست؟

گفت احتیاج الکل الیه و استغناءه عن الکل
16. هفتاد بار خلیفه دوم گفت لولا علی لهلک عمر  

۱۷.اعبد اهل زمان سید ساجدین زینت عابدان او که به ذی الثفنات معروف بود و پیشانی مبارک از شدت سجده پینه بسته بود وقتی به ایشان گفته میشود چقدر شما عبادت میکنید

می فرماید چه کسی به عبادت علی علیه السلام می رسد شبها هزار رکعت نماز می خواند نه فقط شبهای قدر 

بسم الله الرحمن الرحیم 

استادی یکسال با شاگردانش کنار آمد آنها درس نمی خواندند و سر وصدا می کردند او پیوسته آنان را به درس خواندن سفارش می کرد و آنها را از پشیمانی آخر سال بر حذر می داشت روز امتحان که شد شاگردان آمدند برای امتحان دادن ولی آماده نبودند نمره شان کم شد گفتند استاد چرا به ما نمره کم داد یکی از آنها با استاد قهر کرد و کلاس را با ناراحتی ترک کرد گفتند ما چکار کنیم نمره ها پایین است؟ ما نمره مان از این بیشتر می شود! استاد گفت من از اول سال یکسره به شما می گفتم درس بخوانید چرا تقصیر را گردن دیگران می اندازید نمره کم دادsurprise
پس از قدرنشناسی آنها او گفت درس بخوانید من که بخیل نیستم من خوشحال میشم اگه شما نمره خوب بگیرید!

 استاد بعد از این به یاد روزی افتاد که به خدا اشکال می کرد چرا به ما هدایای معنوی نمی دهی؟! چرا به ما مقامات معنوی نمی دهد!؟ انگشت شستش باخبر شد و گفت این جواب حرف خود من است
انسان همیشه دیگران را حتی خدا را مقصر می بیند نه خود را👉😥
کار کنید ما که بخیل نیستیم به هر که کار کند می دهیم!💐🎁🎁
داستان/ تمثیل