تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللّٰهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً ، وَزَعَمْنا أَنَّا لَکِ أَوْلِیاءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِیُّهُ ، فَإِنّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْناکِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ

دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی

تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی

حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قران کریمی

مادر ما قران بود مادرما
قرآنی که یه سورشو از اون جدا کردند
اخه آدم قران و زیر دست و پا نمیندازه

در خانهء زهرا همه معراج نشینند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی 

ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم 
می سوخت حریم دل مولا چه حریمی

روز آخر مادرمون زهرا نگران بود 
نگرانی های حضرت زهرا رو بگم برات امروز 
هرکی ازت پرسید روضه امروز چی بود بگو نگرانی های حضرت زهرا
هر مادر وقتی از دنیا میره یه نگرانی هایی داره
اول نگرانیش برا خودش بود
نگرانیش واسه خودش این بود 
چند روز به علی میگفت نگرانم
گفت نگرانم شب تشییع جنازم نامحرم حجم 
بدنمو ببینه من از این تابوت ها بدم میاد
نگران بود بدنشو نامحرم ببینه

دومین نگرانی نگران شیعیانش بود نگران محبینش بود بزار راحتت کنم نگران ما گنه کارا بود
هی زیر لب میگفت 
تا هنوز نمردم برا محبینم دعاکنم 
مادرما گفت خدایا گنه کارا رو به خاطر من عذاب نکن
نگرانی سوم نگران علی بود هی نگاش میکرد گریه میکرد 
امیرالمومنین می گفت چرا گریه میکنی
حضرت میگفت ابکی لما تلقی بعدی
علی نمیدونم بعدمن چی سرت میاد الان من زنده ام کسی جواب سلامتو نمیده نمیدونم بعدمن چه میخوای بکنی علی

اما نگرانی آخر دونه دونه بچه هاش صدا کرد 
 حسنشو صدا زد پسر بزرگه تویی
حسنم عزیزم میدونم چی تو دلته اما مواظب باش از ماجرای کوچه به کسی حرفی نزنی به بابات نگو با من چه کردند
زینب و صدا کرد بقچه رو بیار فضه
بقچه رو باز کرد یه دختر ۴ ساله چقدر طاقت داره
این کفنه منه مادر میدی بابات علی منو کفن کنه
کفنه دوم داد برا باباته میدی به برادرت حسن
کفنه سوم داد گفت این کفنه برادرت حسنه میدی برادرت حسین
یه مرتبه دید از زیر بالش یه پیراهن اورد 
زینبم یه روزی میرسه کربلا 
باید دنبال حسینت بدوی این امنتی به حسین بدی 
زیر گلوشو بجای من ببوسی

تدوین از مداح اهل بیت علیهم السلام محمد پیروزی

نظرات (۱)

یا علی برادر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی