یه بندهخدایی سه خانه داشت: خانهای که سالی یک یا دو بار از کنارش میگذشت؛ خانهدومی که محل کارش بود و سالی چهار ماه در آن به سر میبرد؛ و خانهسومی که محل سکونت اصلی او به شمار میرفت و هشت ماه از سال را در آن میگذراند.
اما این مرد، به جای آنکه به خانهٔ اصلی خود — که هشت ماه در آن زندگی میکرد — برسد و برایش مبل و پردهٔ نو بخرد یا امکانات رفاهی فراهم کند، همّت خود را صرف خانهای میکرد که در طول سال، تنها یک یا دو بار به آن سر میزد! مردم به او میگفتند: «این کار تو درست نیست؛ باید به خانهای رسیدگی کنی که اصلی است.» اما او سخنشان را نمیپذیرفت.
حال، چه بسا ما نیز همانند آن بندهخدا عمل میکنیم: به خانهای که همانند دنیا — تنها دو روز — ارزش دارد، میپردازیم؛ برایش مبل و پرده میخریم و امکانات فراهم میکنیم؛ اما به خانهٔ هشتماههمان — که همان سرای آخرت و جاودانۀ ما پس از برزخ است — رسیدگی نمیکنیم.
آری، باید برای آن خانهٔ ابدی، «مبل» و «پرده» تهیه کنیم و آن را آراسته گردانیم؛ اما مبل و پرده و تزیینات آنجا، چیزی جز اعمال نیک، عبادات خالص، خوشاخلقی و کمک به دیگران نیست.


