تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳۰ مطلب با موضوع «داستان» ثبت شده است

نکاتی چند از دریای فضائل حضرت ابوطالب علیه السلام

۱. ایشان از مدتها قبل از نبوت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم و وصایت علی علیه السلام اطلاع داشتند و به آن ایمان داشتند
عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: لَمَّا وُلِدَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فُتِحَ لآِمِنَةَ بَیَاضُ فَارِسَ وَ قُصُورُ اَلشَّامِ فَجَاءَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَدٍ أُمُّ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ إِلَى أَبِی طَالِبٍ ضَاحِکَةً مُسْتَبْشِرَةً فَأَعْلَمَتْهُ مَا قَالَتْ آمِنَةُ فَقَالَ لَهَا أَبُو طَالِبٍ وَ تَتَعَجَّبِینَ مِنْ هَذَا إِنَّکِ تَحْبَلِینَ وَ تَلِدِینَ بِوَصِیِّهِ وَ وَزِیرِهِ . ( الکافی  ,  جلد۱  ,  صفحه۴۵۴)

۲. بعد از آمدن دشمنان و جمله من (هرگز تو را خوار و بی یار نمی گذارم )

إِنَّ أَبَا طَالِبٍ قَالَ لَهُ فِی اَلسِّرِّ لاَ تَحْمِلْنِی مِنَ اَلْأَمْرِ مَا لاَ أُطِیقُ فَظَنَّ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَدْ بَدَا لِعَمِّهِ وَ أَنَّهُ خَاذِلُهُ وَ أَنَّهُ قَدْ ضَعُفَ عَنْ نُصْرَتِهِ فَقَالَ یَا عَمَّاهْ لَوْ وُضِعَتِ اَلشَّمْسُ فِی یَمِینِی وَ اَلْقَمَرُ فِی شِمَالِی مَا تَرَکْتُ هَذَا اَلْقَوْلَ حَتَّى أُنْفِذَهُ أَوْ أُقْتَلَ دُونَهُ ثُمَّ اِسْتَعْبَرَ فَبَکَى ثُمَّ قَامَ یُوَلِّی فَقَالَ أَبُو طَالِبٍ اِمْضِ لِأَمْرِکَ فَوَ اَللَّهِ مَا أَخْذُلُک أَبَداً .
۳. تصریح در اشعار به نبوت حضرت با تاکیدات فراوان

قِیلَ لَهُ إِنَّهُمْ یَزْعُمُونَ أَنَّ أَبَا طَالِبٍ کَانَ کَافِراً فَقَالَ کَذَبُوا کَیْفَ یَکُونُ کَافِراً وَ هُوَ یَقُولُ

أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّداً          نَبِیّاً کَمُوسَى خُطَّ فِی أَوَّلِ اَلْکُتُبِ

وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ کَیْفَ یَکُونُ أَبُو طَالِبٍ کَافِراً وَ هُوَ یَقُولُ

لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّ اِبْنَنَا لاَ مُکَذَّبٌ       لَدَیْنَا وَ لاَ یَعْبَأُ بِقَوْلِ اَلْأَبَاطِلِ

وَ أَبْیَضَ یُسْتَسْقَى اَلْغَمَامُ بِوَجْهِهِ    ثِمَالُ اَلْیَتَامَى عِصْمَةٌ لِلْأَرَامِلِ  بحار جلد۳۵ , صفحه۱۳۶
۴. مقام شفاعت ایشان از زبان امیر المومنین علیه السلام

معرفت امام زمان

من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه

هرکس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است یعنی اصلا مسلمان نمرده !!

همانطور که مردم از خورشید پشت ابر بهره میبرند روشنایی دارد و بهره های دیگر از امام زمان عجل الله فرجه هم بهره می برند خود حضرت می‌فرمایند: «أَمّا وَجْهُ الاْنْتِفاعِ بی فی غَیبَتی فَکالاْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غیبت‌ها عَنِ الاْبْصارِ السَّحاب» ( بحارالأنوار، ج ۵۳، ص ۱۸۱، ح ۱۰) ترجمه: امّا چگونگی استفاده از من در غیبتم، همانند استفاده از خورشید است هنگامی که ابر‌ها آن را از دیدگان پنهان نگاه دارد.

دیگر اینکه حضرت موجب دفع بلا از شیعیان می‌شوند أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِیَاءِ وَ بِی یَدْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِی وَ شِیعَتِی. (کمال الدین، ج۱، ص۴۴۱، ح۱۲ )

اگر می خواهید بدانید حضرت چگونه انسانی هستند آیا اگر تشریف بیاورند گردن همه را میزنند یا نه ؟

حضرت مهدی عجل الله همان حضرت رسول صلی الله علیه و آله هستند دقیقا همان صفات را دارند مهربانی در اوج گردن زدن فقط مال خلافکاران و معاندان است نه مال همه

فرمود در دختر رسولخدا برای من الگوی خوبی نهفته است یعنی حضرت تمام صفات مادرشان فاطمه زهرا سلام الله علیها را دارند

حضرت فریادرس بی پناهان در شهر و در بیابانها هستند مانند راننده ای که با کامیونش در زمستان سرد برفی در بیابان ماند و هیچ احدی به فریادش نرسید وقتی دیگر از زنده ماندن ناامید شد نذر کرد اگر امام زمان مرا کمک کند و زنده بمانم ماشین کامیون درست شود به شهر برسم تمام کارهای خلاف و فساد و فیلم زمان شاهی را کنار میگذارم

یکمرتبه توی اون بیابان برهوت که هیچ کس نبود پرنده پر نمی زند دید مردی با لباس تعمیرکار آچار به دست آمد و او را به اسم صدا زد گفت چه شده گفت ماشین روشن نمیشه رفت بالای کاپوت گفت یه استارن بزن دید ماشین روشن شد گفت کاری دیگه ای نداری گفت نه گفت فقط نذرت را فراموش نکن مرد راننده متوجه نشد که این تعمیرکار کیست بعد که رفت گفت توی این بیابان که کسی نبود این که بود این امام زمان بوده من نفهمیدم وقتی برگشت به خانه اش به همسرش گفت تمام بساط فیلمهای مستهجن را جمع کن زن تعجب کرد قضیه را برایش تعریف کرد و ...

یعنی آقا میشه یه نظر عنایت هم به ما بیاندازی

هستم گدای کوی تو، چشمم بود بر سوی تو

شاید ببینم روی تو، یابن الحسن یا بن الحسن

گیرم سراغت را کجا، در مروه ای یا در صفا

در سامرا یا کربلا، یابن الحسن یا بن الحسن

عشقت نهفته در دلم، مهرت سرشته با گلم

کی میشود حل مشگلم، یابن الحسن یا بن الحسن

یک شب به دیدارم بیا، تا من به اشک دیده ها

شویم کف پای تو را، یابن الحسن یا بن الحسن

تو خوب خوبی من بدم، گفتی بیا من امدم

از درگهت مکن ردم، یابن الحسن یا بن الحسن

مولا به جان مادرت، آن مادر غم پرورت

ما را مرانی از درت، یابن الحسن یا بن الحسن

معرفت درّ گرانی است به هر کس ندهند

پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند

گاهی یه لات به ظاهر بی سر وپا

از یک آدم ظاهر الصلاح معرفت بیشتری دارد

و برای خدا جانبازی میکند برای امام زمان خود از جان و مال مایه می گذارد

حتما قضیه پول خواستن امام صادق علیه السلام را شنیدید

ریش سفیدها و مسجدی ها و به ظاهر مومنان پول ندادند

ولی همان کفتربازها که ازشون غیبت میکردند برای حضرت پول آوردند
 

رفتم سوپری داشت با بنده خدا حرف می زد گفت ۷ ملیون پول کم آورده می گفت

دخل کم کم خالی می شود و یک مرتبه می بینی مقدار هنگفتی پول کم آورده ای

فاصله گرفتن انسان از راه درست و صراط مستقیم اندک اندک است و نامحسوس

بهوش باشیم از گامهای آرام شیطان

استدراج
 

رفته بودم دادسرا برای یه کار چکی
روی صندلی های سالن انتظار نشسته بودم منتظر بودم نوبت بشه
ناگهان صدای جیرینگ جیرینگ کشیده شدن زنجیر به زمین به گوشم خورد
صدای دلخراشی بود
عبور متهم با وضع اینچنینی توجه منو به خودش جلب کرد
گفتم مگه یک انسان تا چه حدی باید تنزّل بکند که مانند یک حیوان درنده به پای او زنجیر بزنند😳
متهم رفت نگاهم به روبروی خودم افتاد که از زاویه زیر صندلی ها دیدم به پای نوجوانی که دو ردیف جلوتر روی صندلی نشسته بود زنجیر زده بودند 😳
گفتم ااِ اینجا چرا همه زنجیر دارند
نکنه یه وقتی به پای خودم هم زنجیر بسته شده و من خودم خبر ندارم🤔
کمی فکر کردم دیدم بله
زنجیرهای افکار غلط ما🤧
و زنجیرهای عادات و رسوم بی معنی و مانع پیشرفت 😱
کم نداریم
فقط فرقش اینست که زنجیر آن بینوایان جیرینگ جیرینگ دارد ولی زنجیر ما صدا ندارد🤪
امیدوارم شما مثل من 
نبوده باشید
و از هر بندی و زنجیری، رها و آزاد باشید
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.
برخی از این زنجیرها که انسان را به زمین میخکوب می کنند

۱.(یک شب که هزار شب نمیشه)
بعد هرکار اشتباه و سنگینی را انجام دادن
۲.(خدا ارحم الراحمین است)
بعد مجوز بشه برای کارهای جهنمی ها رو مرتکب شدن
۳.(هنوز وقت هست)
بهانه بشه برای ترک نظم و انجام کار در زمان خودش و باعث تسویف می شود و عقب ماندگی
۴.(دنیا دو روز است برو خوش باش)
مجوز شود برای هر کار لذت بخش و تفریحات ناسالم که بعد عواقبش دامنگیر انسان می‌شود
۵.زنجیر توهمات 

که برداشت صحیح و واقعی از موضوعات رو به بند می کشد

۶. زنجیر تعلقات دنیا

دست و بال انسان را می بندد و نمی گذارد انسان به نزدیکان و دوستان و همنوعان کمک کند و انفاق فی سبیل الله کند

جالب است بدانید

سجده، بر سلامت انسان تاثیر شگفت‌انگیز دارد😳💎

سجده طبق اکتشافات کارشناسان ستون مهره‌های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می‌کند.

 سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی، زیبایی و طراوت پوست می‌شود.

سجده همچنین باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می‌دهد.

یک بنده خدایی می‌گفت:

قدر بدانید می تونید سجده کنید نعمتی است هان !!

ولی من گوش میانی که تعادل انسان را حفظ میکند با اختلال مواجه شده نمی توانم سجده بروم سرگیجه می‌گیرم😭

 

راهکار حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای همنشین ایشان شدن در بهشت👇

سجده طولانی و بسیار

در حدیثی که ربیعة بن کعب الاسلمی روایت کرده، آمده :

«کُنْتُ أَبِیتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَتَیْتُهُ بِوضُوئِهِ وَحَاجَتِهِ, فَقَالَ لِی: سَلْ, فَقُلْتُ: أَسْأَلُکَ مُرَافَقَتَکَ فِی الْجَنَّةِ, قَالَ: أَوْ غَیْرَ ذَلِکَ, قُلْتُ: هُوَ ذَاکَ, قَالَ: فَأَعِنِّی عَلَى نَفْسِکَ بِکَثْرَةِ السُّجُودِ».(أخرجه مسلم).

از ربیعة بن کعب اسلمی (رض) خادم رسول خدا (علیه الصلاة و السلام) و یکی از اصحاب صفه روایت است که گفت:

«من شب‎ها را با پیامبر (علیه الصلاة و السلام) می‌گذراندم، آب وضوی ایشان را فراهم می‌کردم و نیازهایشان را بر طرف می‌ساختم. به من گفتند: از من چیزی بخواه. گفتم: خواسته­ی من همراهی و رفاقت با شما در بهشت است. فرمودند: آیا غیر از این هم درخواستی داری؟ گفتم: همان است که گفتم. فرمود: مرا با کثرت سجود، بر خویشتن یاری ده».

سجده نزدیکترین حالت برای ایجاد آرامش است

نزدیکترین حالت بنده به خدایش 👇

امام رضا (ع) می فرمایند: «نزدیکترین حال بنده به خداوند عزّ و جلّ زمانى است که در سجود است و این سخن خداوند تبارک و تعالى است، آن جا که مى فرماید: «سجده کن و [به خدا] نزدیک شو» .

 

نماز اول وقت و رضا شاه 👌

بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم
پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت
چند دقیقه. بعداز ورودما اذان مغرب گفتند
آقای پیرکراواتی،باشنیدن اذان ،درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!!

برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقیدبه نماز اول وقت باشد
بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند
من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم؟

و اوهم قضیه نماز ومرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد...
درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه(رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم
ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!!
روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم...
آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم...
رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد...
گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه
بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت
پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کردکه رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.!
به خودگفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!!
حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟
گفتم:چه شرطی وبرای چی؟
شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسروقت اذان بخوانی.!
متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد...
خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.!

همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!!
منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.!

اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتندسردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.!
درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم
چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز..
رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!!

اگرعصبانی میشدیاعمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود...
نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم :
قربان درخدمتگذاری حاضرم
شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و...

رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟
گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم

رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت:
مردیکه پدرسوخته،کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.!
اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.!

بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!!

ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم "حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم....

(خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان)
التماس دعا🙏

 مولا على (ع) از دیدگاه دشمنان قسم خورده (معاویه ، عمروعاص ویزید)

روزى معاویه با یزید (پسرش ) و عمروعاص وزیرش نشسته بود. در آن حال جامه اى به رسم پیشکش براى معاویه آوردند. جامه بسیار نفیس بود و دل معاویه به آن جامه مایل شد.
عمروعاص خواست آن جامه را از معاویه بگیرد و گفت که این نیکو جامه اى بوده است . معاویه گفت : بلى ، نیکو جامه اى بوده است ! عمروعاص دانست که دل معاویه بدان جامه مایل است ، دیگر سخن نگفت ، سپس یزید گفت : این نیکو جامه اى بوده است ، معاویه گفت : بلى، نیکو جامه اى بوده است ! یزید نیز فهمید که دل معاویه به آن جامه مایل است و دیگر سخن نگفت.
آن گاه عمروعاص خواست که جامه را از چنگ بیرون آورد، از راه شیطنتى که داشت گفت : هر کدام از ما در مدح على بن ابى طالب علیهما السلام شعرى مى گوییم ، هر یک بهتر گفتیم جامه را برمى داریم ؛ و گمانش این بود که معاویه از مدح کردن او امتناع خواهد کرد.
معاویه (لعنة الله علیه ) گفت :

خیر الورى من بعد احمد حیدر          و الناس ارض والوصى سماء

یعنى : بهترین مردم بعد از رسول خدا حیدر است ، و مردمان زمینند وصى پیمبر آسمان است .
عمروعاص (علیه اللعنه ) گفت :

و هو الذى شهد العدو بفضله          و الفضل ما شهدت به الاعداء

یعنى : آن حضرت کسى است که دشمنش شهادت به فضلش مى دهد، و فضیلت آن است که دشمن به آن شهادت دهد.
سپس یزید (علیه اللعنة و العذاب ) گفت :

کملیحه شهدت بحسنها ضراتها          و الحسن ما شهدت به الضراء

یعنى مثل زن صاحب جمالى است که هووى او شهادت دهد حسن او، و حسن آن است که هوو به آن شهادت دهد.

بعد از این قضیه همه گفتند شعر عمر و عاص بهتر است و سپس جامه را به او دادند!!

از آنجا که قانون زندگی مسلمان قرآن است و طبق معیارهای قرانی باید برنامه های خود را بچیند پس نیاز به انس با قرآن و فهم آن و عمل به ان بسیار دیده می شود.

انس با قرآن فقط به الفاظ و ظاهر آن نیست

بلکه اگر اهل عمل بودی و ترک گناه و انجام واجبات و مستحبات از قرآن بهره میبری!!

تسلط بر قرآن خود یکی از امتیازات مسلمان واقعی و بالاخص مبلغین اسلام عزیز یعنی طلاب است.

آنچه که به زبان می آوری باید مستمک قرآنی داشته باشی

یک نمونه از امام باقر علیه السلام ببینید

عن أبی الجارود قال: قال ابو جعفر علیه السلام: اذا حدثتکم بشیءٍ، فاسئلونی من کتاب الله، ثم قال فی بعض حدیثه: إن رسول الله صلی الله علیه و آله نهی عن القیل و القال، و فساد المال، و کثرة السؤال، فقیل له یا ابن رسول الله: أین هذا من کتاب الله؟ قال: إن الله ـ عزّ وجلّ ـ یقول: «لا خیر فی کثر من نجواهم إلّا من أمر بصدقة او معروف او اصلاح بین الناس»، و قال: «لا تؤتوا السفهاء اموالکم الّتی جعل الله لکم قیاماً» و قال: «لا تسألوا عن أشیاء إن تبدلکم تسؤکم» (الکافی، ج۱، ص۶۰).

راهکار برای تسلط به قرآن:

  • کتابهای مکالمه قرآنی از حفاظ قرآن و مثل کتاب دکتر هفت ساله که حدود 70 مورد استفاده زیبای سید محمد حسین دارد
  • مطالعه موضوعی قرآن بر اساس علاقه و استعداد
  • مطالعه و تحقیق در تفاسیر مثل تفسیر نمونه و نور برای عموم و المیزان و مجمع الببیان برای طلاب
  • کتابهای دانستنیهای قرآنی
  • مراورده با شخصیتهای قرآنی

 

*قبر شیخ آماده بود و کنار آن تلی از خاک دیده می شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.*
صدای گریه آنها هر لحظه زیادتر می شد.

جسد *شیخ طبرسی* را از تابوت بیرون آوردند و داخل قبر گذاشتند.

قطب الدین راوندی وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقین خواند.

سپس بیرون آمد و کارگران مشغول قرار دادن سنگهای لحد در جای خود شدند.

پیش از آنکه آخرین سنگ در جای خود قرار داده شود،