بعضی ها میگن مساله اصلی کشور فقط یک چیز است؟
خب یعنی هیچ مساله مهم دیگری نداریم یا یه مقداری چشمها را باید شست جور دیگر باید دید?
اینها میگن فقط گرانی حل بشه همه مسائل حله
خب یعنی سلامت فرد سلامت جامعه مهم نیست؟
امنیت کشور اگر دشمن بیاد ناموس شما را بردارد ببرد و ... برای شما مهم نیست?
بازارسازی (چه درون کشور چه بیرون) و اشتغال جوانان مهم نیست؟
اصلاح ساختارهای اداری قانونی که گریبانگیر همه ماست مهم نیست؟
همه جانبه نگاه کنیم جزئی نگر نباشیم
باختن سرمایه خیلی دردناک است
عمری انسان زحمت کشیده آخر هم به باد فنا میره
اما باید دید واقعا سرمایه چیست خسارت و باخت ان کدام است؟
واقعا خاسرین واقعی کیا هستند؟
کتاب قانون موفقیت در زندگی (قران) می گوید:
خسران واقعی، از دست دادن خود و خانواده است نه از دست دادن سرمایه و پول و مال
چرا اولا اگر پول از دست برود دوباره دست یافتنی است اما عمر و خود دیگر دست یافتنی نیست
ثانیا پول و مال، جسم و شکم را می سازد ولی اصل وجود انسان روح اوست.
بپا سرمایه اصلی تو باد نبره
بعضیا از مایه می خورند بازاری ها این کار رو غلط می دانند
سرمایه را باید مانند ناموس با چنگ و دندان حفظ کرد نه اینکه براحتی چوب حراج به ان بزنی
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ ۗ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ أَلَا ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ
39 زمر
باید نگرشی دیگر به سرمایه و خسارت داشت.
تغییر نگرش در برنامه زندگی، مقدمه و زمینه ساز پیشرفت و موفقیت انسان است.
حتما شنیدید یا خوانده اید
که چوب بر روی آب می ایستد و فرو نمی رود
بخاطر چگالی که دارد
آهن در آب فرو می رود بخاطر اینکه چگالی آهن از آب بیشتر است
جالبه بدونیم
اعمال هم چگالی دارد
برخی کارها ثواب یک برابر دارد
برخی کارها ثواب ده برابر دارد
راه اندازی کار برادر دینی و گره گشایی از مشکلات و نیازهای مومن در روایتی دارد که از 10 طواف بدور خانه خدا که خود ثواب فراوان دارد بالاتر است و در روایتی از 600 طواف برتر است
ثواب انفاق در راه خدا در آیه 261 بقره 700 برابر حساب میشود
اما بالاترین عمل در تراوزی اعمال کدام است؟
شاید فکر کنید حتما خیلی سخت هم باید باشد.
صلوات بر محمد و آل محمد سنگین ترین عمل در تراوزی اعمال است.
آسان و پیشران 
سنگین ترین چیزی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده می شود صلوات بر محمد و اهل بیت اوست.
أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ.
بحارالأنوار (ط – بیروت)، ج ۹۱، ص ۴۹.
امشب بریم در خانهی باب الحوائج ابوالفضل العباس آقا امام زمان حضور پیدا میکنند هرجا که نام عمو جانشون ابوالفضلالعباس باشه بگو آقاجان میشه امشب یه نگاهی به ما بکنی از اون نگاههای سلمان ساز
یه بنده خدایی بین حضرت ابوالفضل و سلمان مقایسه کرد گفت هردو ۱۰ درجه ایمان رو داشتن پس با هم مساوی اند
شب در عالم خواب دید آقا امیر المؤمنین را فرمود ابوالفضل من نگاه کن هزار تا سلمان درست میشه
همه عالم میگویند یا حسین پدر میگوید علی مرتضی میگوید حسین امام مجتبی میگوید حسین زهرای مرضیه میگوید حسین امام حسن مجتبی وقتیکه پارههای جگر شان در تشت قرار میگرفت میگفت لایوم کیومک یا ابا عبدالله حسین جان من که به این راحتی دارم جان میدم اما تو در بیابانها گرگان بیابان سر تورو میبرن با ۳۰ هزار لشکر در برابر تو میایستند زن و بچهی تو رو اسیر میکنن همه عالم میگوید حسین حسین
اما حسین چه میگوید حسین میگوید ابوالفضل حسین میگوید عباس
امان از اون لحظهای که ابوالفضل میخواست پا در رکاب بذاره فرمود ارکب بنفسی انت جانم فدایت عباس جان فدات بشم سوار شو تا وقتی این زن و بچه عباس داشتند پشتشون به کوه گرم بود اما امان از اون لحظهای که ۲ دست عباس رو قطع کردن هنوز عباس امید داره مشک را به دهان گرفت
با عمود آهنین ضربهای بر فرق مبارک آقا وارد کردند تیری از جانب دشمن به مشک اصابت کرد امید عباس دیگه ناامید شد
ای مشک تو لااقل وفاداری کن
یه وقت دیدن حسین آمده اما دست به کمر گرفته میگه الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی آمد آقا درحالیکه با آستینش اشکاشو پاک میکرد سکینه گفت این عمی العباس چیزی نگفت رفت به سمت خیمه عباس عمود خیمه رو کشید یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره میدونی زینب کبری آنجا چه گفت واضیعتنا بعدک یا عباس امام هم شروع کرد با زن و بچه به گفتن این جمله دیگه ما بعد تو پناهی نداریم دیگه چاره ای نداریم
شب شناخت راهنمای زندگی
جائی که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد
جائی که سخن سرایان بلیغان عالم از ستایش بزرگمرد تاریخ درماندند، من نادان چه گویم
نه بشر توانم خواند نه خدا توانمش گفت متحیرم چه نامم شه ملک لا فتی را
خداوند برای شما کسی را راهنمای زندگی قرار داده است که خود می فرماید لا یرقی الی الطیر مرغ بلندپرواز در افق من نمی تواند پرواز کند
کسی که دوست و دشمن از او زبان به ستایش باز میکنند معاویه و عمرعاص در وصف حضرتش اشعاری دارند
شهد العدو بفضله الفضل ما شهدت به الاعداء
آنقدر علی حقانیت دارد که هرجا او برود حق می آید و هر جا حق برود علی هست علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیثما دار
علی مع القرآن و القرآن مع علی چقدر جان خود را با آب قرآن شسته است که می فرماید "و ان الکتاب لمعى ما فارقته مذ صحبته" هرگز حتی برای یک لحظه از قرآن جدا نشدم ما که خود را شیعه میخوانیم چقدر با قرآن ارتباط داریم؟
ما شیعیان چقدر با امام خود همخوانی داریم؟
شب قدر شب بررسی میزان مطابقت خود با الگوست
السلام علیک یا میزان الاعمال
شب قدر شب شارژ گیری است
همونطور که باتری گوشی و باتری ماشین نیاز به شارژ دارد، بدون شارژ از بین میرود و میمیرد، باتری وجودی انسان نیز اگر شارژ نشود از بین میرود
باتری وجودی انسان با اتصال به منبع عظیم انرژی اتصال به منبع بینهایت انرژی یعنی قدرت لایزال الهی شارژ میشود
انسان با دعا کردن با نماز خوندن با قرآن خوندن با ارتباط برقرار کردن با خدا راز و نیاز و مناجات باخدا در شب قدر باتری وجودی اش شارژ میشه و خودش رو از مرگ حتمی نجات میده
شب قدر شب آشتی با خداست
اونهایی که با خدا قهر کردن در این شب عزیز که بهترین شب سال است بهترین شبی است که خداوند خلق کرده خیر من الف شهر است بهتر است از هزار ماه
در این شب باید بیاییم با خدا یعنی با قدرت لایزال الهی با منبع بینهایت رحمت منبع بینهایت قدرت آشتی کنیم اگر بدنبال منفعت بردن از این ارتباط هستیم
چون انسان وکیلی که میگیریم باید یک وکیل قدر باشه
میفرماید توکل علی العزیز الرحیم
وکیلی که انسان میگیره هم باید
ان الله یحب المتطهرین
اگر بخواهیم دلی پاکی داشته باشیم چه کنیم؟
شیخ محمود شبستری پاسخ سئوال را به زبان شعر می دهد
دل عارف شناسای وجود است وجود مطلق او را در شهود است
به جز هست حقیقی هست نشناخت از آن رو هستی خود پاک در باخت
وجود تو همه خار است و خاشاک برون انداز از خود جمله را پاک
برو تو خانهٔ دل را فرو روب مهیا کن مقام و جای محبوب
چو تو بیرون شدی او اندر آید به تو بی تو جمال خود نماید
کس کو از نوافل گشت محبوب به لای نفی کرد او خانه جاروب
درون جان محبوب او مکان یافت ز «بی یسمع و بی یبصر» نشان یافت
ز هستی تا بود باقی بر او شین نیابد علم عارف صورت عین
موانع تا نگردانی ز خود دور درون خانهٔ دل نایدت نور
موانع چون در این عالم چهار است طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین پاکی از احداث و انجاس دوم از معصیت وز شر وسواس
سوم پاکی ز اخلاق ذمیمه است که با وی آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سر است از غیر که اینجا منتهی میگرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات شود بی شک سزاوار مناجات
تو تا خود را بکلی در نبازی نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین نمازت گردد آنگه قرةالعین
نماند در میانه هیچ تمییز شود معروف و عارف جمله یک چیز
اقسام و مراتب طهارت جسم و جان از منظر شیخ محمود شبستری عارف فرزانه
مهمان دو نوع داریم
مهمان خودخوانده و یا ناخوانده انسان هرچه داشت به او میدهد اما
مهمان مدعو و خوانده شده را براش سنگ تمام می گذارند انواع غذاها و مشتهیات فراهم میکنند تمام امکانات برای راحتی او فراهم می کند
در مهمانی خدا همه شما مومنین، مهمان مدعو هستند "شهر فیه دعیتم الی ضیافه الله"
خوشا بحال شما چه میزبان بزرگ و ثروتمندی
میزبان برای شما سنگ تمام گذاشته انفاسکم فیه تسبیح خواب عبادت است دعا مستجاب اعمال مقبول
در این ضیافت میتوانید از همه غذاهای لذیذ استفاده کنید
بشرطی که خود دیابت نداشته باشند کبد چرب نداشته باشند بیماری خاصی نداشته باشند تا بتوانند از غذاهای لذیذ سر این سفره استفاده کنند
این بیماریها دیابت و کبد چرب و زخم معده و سنگ کلیه همان بیماریهای روحی است حرص کینه و حسد و عیبجویی و غفلت و شک و سوء ظن و سوء خلق و
غذاهای لذیذی که سر سفره ضیافت خداوند بود و برخی از آن محروم شدند دعای مستجاب در ماه مبارک رمضان قرآن خواندن مناجات نماز
⚜ شیخ محمود شبستری رحمةاللهعلیه ⚜
ز خشم و شهوت و از حرص و کینه
تهی کن ای پسر امروز سینه
وگرنه در قیامت این چهارت
برآرند از دل و از جان دمارت
ز من بشنو؛ رها کن لَعْب و طیبَت
دهان خود بشوی از کفر و غیبت
پس آنگه روزه گیر از هر چه مَنهیست
اگر دانستهای ک«الصّومُ لی» چیست
به صورت، روزه ترکِ آب و نانست
به ترکِ دونِ حق، معنیش آنست
چو خواهی داشت روزه چشمْ درپوش
مکن غیبت وگر گویند منیوش
به کلّی از همه بدها حذر کن
چو بینی بد چو باد از وی گذر کن
نخوردن ز آب و نان: این روزه، عامست
ولیکن نزد خاصان، کارِ خامست
چو پرهیزی ز نمّامی و غیبت
ز سوگندِ دروغ و میلِ شهوت
بود این روزهٔ خاصانِ درگاه
خوشا وقت کسی کو داشت یک ماه
از آن پس روزهٔ خاص الخواص است
بگویم کاندر آن چه اختصاص است؟
ز دنیا فارغند از راهِ عزّت
ز عقبی نیز هم از عین حیرت
بجز حق هر چشان در خاطر آید
از ایشان در زمان، روزه گشاید
چنین دار ار توانی داشت روزه
وگر نه رو بخور در چاشت، روزه
تو زین هر سه که بشنیدی به گفتار
کدامینت پسند آید؟ نگهدار
بگویم مغزِ این جمله کدام است؟
که گر جز همچنان داری حرام است؟
به حق گیر و به حق دار و به حق خور
که سرّ روزه اینست ای برادر
کسی را باشد این معنی مسلّم
که ترک خود کند والله اعلم
به عیدیمان لباس عافیت ده
که در دنیا و عقبی عافیت به
چو از تحقیق یابی نور تحقیق
بدانی معنیِ ایّام تشویق
«کنزالحقائق» ص 21
عموما پادشاهان در طول تاریخ بشریت دلربا و دوستداشتنی نبودن
اما بهصورت انگشتشمار در طول تاریخ به چشم میخورد که بعضی از اونها صفت و خصلت خوبی داشتهاند مثلاً
انوشیروان عادل که عدالت داشته و حق کسی رو ضایع نمیکرده آنچنانکه مشهور است پادشاه عادل باشد مردم او را دوست دارن چون حق کسی را ضایع نمیکند
بعضی از پادشاهان مثل مأمون عالم بود حالا عدالت داشته یا نه بماند پادشاه که عالم است مردم را بهخاطر علمش دوست دارند جاهل نیست کار عالمانه و حکیمانه انجام میده برنامههایی که برای کشورش میریزه برنامههای عالمانه هست
بعضی از پادشاهان ممکنه اهل بذل و بخشش و کرم باشد در صورت سوم هم که از بذل و بخشش و کرامت او استفاده میکنند او را دوست میدارد
خب اگر یک پادشاهی باشه که همه صفات خوب و زیبایی ها رو داشته باشه چقدر مردم او را دوست میدارد
اما اگر پادشاهی باشد که همه صفات خوب رو داشته باشه هم مهربان باشه هم کریم باشه هم عالم باشه هم عادل باشه و صفات خوب دیگر را هم رو داشته باشه اگر باشه چ میشه؟
من این پادشاه را میشناسم که پادشاه پادشاه خوب شماست که همه صفات خوبی رو دارد
عیبهای انسان را میپوشد نمایان نمیکند زیباییهای انسان را برملا میکند و افشا
به او میبخشد کریم است هرچند انسان، آدم بدی باشه
حتی صفتی دارد که هیچ پادشاهی ندارد در مثالهای قبل گفتیم که ممکن است ۱ پادشاه ۱ صفت خوب ۱ خصلت خوب داشته باشد که مردم عاشق او بشود بهخاطر اون خصلت ولی این پادشاه پادشاهی است که نه اینکه مردم عاشق او بشوند بلکه پادشاه عاشق مردم خودش هست
عشق اول از معشوق سر میزند تا به عاشق جلوه دیگر کند
«روی انه تعالی اوحی الی داود : لو یعلم المدبرون عنی کیف انتظاری لهم و رفقی بهم و شوقی الی ترک معاصیهم لماتوا شوقا الی و تقطعت اوصالهم من محبتی . یاداوود هذه ارادتی فی المدبرین فکیف بالمقبلین الی؟!»
"اگر کسانی که از من روی برگردادند بدانند من چقدر مشتاق دیدن آنها هستم چقدر منتظر آمدن انها هستم... هرآینه بند بند پیوندهای بدن انها تکه تکه میشد و از روی شوق به یدیدار من می مردند."
این پادشاه کسی نیست جز خدای مهربان و توانای عالمیان
از خدا بخواه که اگر بدهد نعمت است و اگر ندهد حکمت از دیگران مخواه که اگر بدهد منت است و اگر ندهد ذلت
از چنین خدایی بخواه او خدایی است که وقتی نداشتی به تو داد وقتی خاستی به تو بخشید وقتی درخواست پوشش گناهان میکردی از تو گذشت و بر تو پوشید خدای کریم و مهربان و شاکر خدایی که با اینکه نیاز نیست او تشکر کند از تو دهها برابر تشکر میکند وقتی انسان ۱ کار خیر انجام میده نه اینکه او ۱ پاداش در مقابل ۱ عمل انسان بدهد ۱۰ برابر پاداش میدهد بلکه تا ۷۰۰ برابر برای کار پاداش میدهد
از چنین خدایی بخواه
عاشق چنین خدایی باش
گدای چنین خدایی باش
در ماه رجب ماه خود خدا درب خانه کریمانه او را بکوب
