روش تحلیل روایات1
1-قانون تعرف الاشیاء باضدادها
این جمله در زبان اهل علم شایع است که «تعرف الاشیاء باضدادها» یعنى اشیاء از راه نقطه مخالف و نقطه مقابلشان شناخته مىشوند و به وجود آنها پى برده مىشود.
این قانون دنیای تازه ای ازفهم آیات و روایات را برای ما باز می کند و نیاز به تحقیق گسترده در این زمینه داریم زیرا با فهم ابتدایی یا عامیانه معانی دقیق گزاره های دینی برای ما روشن نمی شود .
این قانون مربوط به فهم متن است که خود زیر شاخه علم فقه الحدیث میباشد. برای فهم متن باید از مفرداتش شروع کنیم و یکی از ابزارهای ما برای فهم مفردات همین قانون تعرف الاشیاء باضدادها میباشد .
توضیح:
استعمال یکی از این دو کلمه متضاد به فهم واژه دیگر کمک میکند و ما را به معنای اصلی و حقیقی آشنا می سازد؛ روز و شب، حزن و سرور، مثالهای روشن کاربرد این قاعده اند.
لازم به ذکر است که با تتبع درآیات و روایات وهمچنین ادعیه به این تقابلها برمی خوریم که باید در موردشان تفکر و تامل شود برای نمونه به حدیث جنود عقل و جهل مراجعه شود. اگراین تضادها خوب فهم شود تحلیلهای ما از آیات و روایات دقیق ترمی شود .
مثال:
شما برای درک بهتر فرق صبر با حلم میتوانید از این قاعده استفاده کنید .در مقابل صبردر روایت جَزَع آورده شده پس صبر یعنی بی تابی نکردن وآرامش داشتن و در مقابل حِلم سَفَه آورده شده است پس حلم یعنی عاقل بودن و با وقار بودن
2-ظرافتهای صرفی ولغوی
از طریق دو ابزار مهم قابل بررسی است:
1-علم صرف
2- علم لغت یا کار با کتب لغت
این روش نیز مهم وکاربردی است و باید توجه شود که با کارکردن و تمرین، این مهارتها را میتوان کسب کرد .
علم صرف همانند علم لغت به ما در کشف معنای دقیق کلمه کمک میکند. برای دقت های صرفی و درک مطلب به کتاب صرف کاربردی (آمزش پیشرفته دانش صرف )مراجعه شود .
مثال از جهت صرف:
فُعّال که جمع مکسر برای فاعل است بخاطر داشتن تشدید وضمّه بار معنایی دارد که فاعلون ندارد. با توجه به این نکته مشاهده میکنیم خداوند متعال احکامی که برای کُفّار بیان نموده شدید تر و جدی تر است از احکامی که برای کافرین بیان نموده. شمااین رامی توانید درهمه ی اوزان صرفی تسرّی دهید.
درمورد لغت میتوان کتب فروق اللغه، مقاییس اللغه، غریب الحدیث، متون دینی و ادبی کهن و را نام برد.
مثال از جهت لغت:
نمونه تاریخی آن، سخن ابن عباس در رسیدن به معنای فطرت است، او مدت زیادی در فهم معنای فطرت میاندیشیده است و به دنبال تفاوت آن با خلقت بوده است و چون نزاع دو عرب را بر سرِ تصاحب چاهی می بیند،که یکی به دیگری میگوید( أنَا فَطَرْتُها أوّلَ یوْمٍ ) میفهمد که فَطَرَ یعنی خلقت بدیعانه و بدون زمینه قبلی یا ماده اولیه .