باز چشمان دو عالم شده گریان حسین سینۀ ارض و سما گشته پریشان حسین
باز بر گوش فلک روضۀ او میخوانند آتشی هست به دل از غم سوزان حسین
پرچم بزم عزا، سینه زنی گشته به پا باز دنیا شده یکسر همه از آن حسین
باز عالم همگی بر سر خوان کرمند ریزه خوارند دو دنیا همه از خوان حسین
دردمندان دو عالم همه در جوش و خروش همگی دربه در دارو و درمان حسین
روز محشر به خدا بی سر و سامان نشود هر دلی را که بود بی سر و سامان حسین
زیر این خیمۀ ماتم ز خدا میخواهیم دست ما را برسانید به دامان حسین
خواهری گفت به صد ناله و افغان که مزن خیزران را تو دگر بر لب و دندان حسین