تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن روضه شب نهم محرم» ثبت شده است

یادم ز وفای اشجع الناس آید 

وز چشم ترم سوره الماس آید 

آید به جهان اگر حسین دگری 

هیهات برادری چو عباس آید 

 

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد 

سقای حسین سید و سالار نیامد

 

خیمه دگر میر و علم ندارد 

فاطمه سقای حرم ندارد

 امام سجاد(ع) فرموده است:

«براى عبّاس، نزد خدای تبارک و تعالى، منزلتى است که همه شهدا در روز قیامت، به او غبطه می‌برند».

همه شهدا روز قیامت شفاعت می‌کنند ابالفضل علیه السلام که افتخار شهدا و گل سرسبد شهدا چه شفاعتی بکند از گریه کن های ابی عبدالله علیه السلام 

خوشا بحال شما گریه کن های ارباب بی کفن که مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها خریدار این اشکهای شماست.

اما فدائیان آقا ابوالفضل نبودید کربلا چه آمد کربلا بر سر حسین برادرش  

امان از اون لحظه‌ای که دخترش گفت این عمی العباس جیگر حسین آتش گرفت از این جمله

رفت تو خیمه عمود کشید یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره

می دونی حضرت زینب سلام الله علیها چی گفت واضیعتنا بعدک یا عباس
بعد از تو دیگه ما بی چاره شدیم

نمیدونم چه سری است که همین جمله امام حسین هم فرمود میدونی

آنجا که اومد بالای پیکر پاره پاره عباس دست به کمر گرفت گفت

الان انکسر ظهری و قلت حیلتی

الان کمرم شکست و چاره ام ازدست رفت


خیمه دگر میر و علم ندارد فاطمه سقای حرم ندارد 

علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم

تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم

تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش
حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم

خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد
او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم

قبـل از آنیـکه بـرادر بـرسـد بـالیـنش
پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم

به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین
عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم

کِتـف ها را کـه تکان داد، حسیـن افتـاد و
دست بگذاشت به رویِ کمـرش، ریخت به هم

خواست تـا خیمه رساند، بغـلش کـرد، ولی
مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم

نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم

تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید
نیزه از سینه که ردّ شد، جگرش ریخت به هم

بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود
آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم

(حسن لطفی)

 

بیدست کربلا دست مرا بگیر

هستم تو را غلام    هستی مرا امیر 

بی دست کربلا.    دست مرا بگیر

امشب جهان شده     خرم ز بوی تو  

بیت الولا بود     گلشن ز روی تو

بر دست و بازویت    گلبوسه علی    

عالم همه شده   بر عشق تو اسیر

بیدست کربلا       دست مرا بگیر

شادان ز مقدمت  گردیده خواهرت  

دور سر حسین  گردانده مادرت

بوسد تورا حسین  گوید به صد شعف 

عباس من توئی  بر لشکرم امیر

بیدست کربلا    دست مرا بگیر

خورشید من توئی  مهتاب من توئی 

من نوکر توام   ارباب من توئی

ساقی کربلا      دستم بدامنت     

در ورطه بلا      دست مرا بگیر

بی دست کربلا     دست مرا بگیر

روح وفا توئی   کنز سخا توئی  

باب الحوائج و    مشکل گشا توئی

من سائل توام   ای معدن کرم  

از لطف و مرحمت  دست مرا بگیر

بیدست کربلا    دست مرا بگیر

التماس دعای مخصوص 

 

متن روضه شب نهم محرم حضرت عباس علیه السّلام

الا ای جان من جانان من سقای طفلانم                   الا ای ماه من بی تو غریب این بیابانم

به خون خویش غلطانی نمی پرسی که من مردم      ز بهر یاریم بر خیز ای خورشید تابانم

که دردنیا شنیده ساقی لب تشنه ای جانا                مرا در سوگ بنشاندی الا ای راحت جانم

                                    حسینت مانده بی پشت و پناه و لشکر و یاور

                                    ببین با بی کسی ای جان من عازم به میدانم

جعفر بن ابیطالب (جعفر طیار )برادر امیرالمؤمنین است ، در جبهة جنگ دستهایش را قطع کردند ، جعفر را شهید کردند ، خبر آوردند امیرالمؤمنین می آید رسول خدا به همه سفارش کرد کسی با علی حرف نزند ، داغ برادر سنگین است ، همین که امیرالمؤمنین آمد پیغمبر ، علی را بوسید ، فرمود: علی جان خدا صبرت بدهد برادرت را کشتند ، دستهایش را جدا کردند تا این خبر را علی شنید دست به کمرش زد فرمود : اِ نکسر ظَهری ، وَقَلَّت حیلَتی ،وَشَمَّت بی عَدّوی ، اکنون کمرم شکست ، چاره ام اندک  شد ، دشمنم زبان به سرزنش  من گشود 1.

1 . پرچم دار نینوا ، ص 178 .

اشک عزا بریزید شام عزاست امشب                نام حسین و عباس مشکل گشاست امشب

باب الحوائج عبّاس حاجت دهنده ماست               دارنده حوائج حاجت رواست امشب

ای دیده گریه ها کن، ای دل تو ناله ها کن          با سوز دل دعا کن وقت دعاست امشب

ای که دلت شکسته ، غم به دلت نشسته           ای دردمند خسته دردت دواست امشب

باب الحوائج ما ، یا حضرت ابوالفضل           آن دل که از تو دور است دور از خداست امشب

مَرضای مسلمین را مد نظر بگیر تا             این محفل از وجودش دارالشفاست امشب

دلها همه پریشان، هر دیده گشته گریان      هر گوشه ای از ایران، چون کربلاست امشب

امشب خدای قهار در ماتم علمدار          جن و ملک عزادار، شام عزاست امشب 

امشب شب تاسوعاست