مو از قالوا بلی تشویش دیرم گنه از برگ و باران بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیرد مو از یاویلتا اندیش دیرم
تو که ناخواندهای علم سماوات تو که نابردهای ره در خرابات.
تو که سود و زیانی خود ندانی به یاران کی رسی، هیهات! هیهات!
"باباطاهر"
ای تلاشگر ای پژوهشگر خودت را در علوم رسمی دفن نکن به معرفت اصلی بپرداز
الف. «أَنَّ أَشْرَفَ الْعُلُومِ هُوَ الْعِلْمُ الْإِلَهِی لِأَنَّ شَرَفَ الْعِلْمِ بِشَرَفِ الْمَعْلُوم؛ برترین علوم، علم خداشناسی است؛ زیرا که شرف و برتری هر علمی به شرف معلومش می باشد»[1]
ب. «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِه؛ مردی خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله رسید و پرسید: ریشه و سرآمد علوم چیست؟ حضرت فرمودند: خدا شناسی»[2]
اکتفا کردن به علوم رسمی و دور ماندن از عشق خدا و عاشقی خدا و عرفان او جز خسارت چیزی نیست!!
علم رسمی سر به سر قیل است و قال نه از او کیفیتی حاصل، نه حال
طبع را افسردگی بخشد مدام مولوی باور ندارد این کلام
وه! چه خوش میگفت در راه حجاز آن عرب، شعری به آهنگ حجاز:
کل من لم یعشق الوجه الحسن قرب الرحل الیه و الرسن
یعنی: «آن کس را که نبود عشق یار بهر او پالان و افساری بیار»
گر کسی گوید که: از عمرت همین هفت روزی مانده، وان گردد یقین
تو در این یک هفته، مشغول کدام علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟
فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم هندسه یا رمل یا اعداد شوم
علم نبود غیر علم عاشقی مابقی تلبیس ابلیس شقی