تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

ای مرغ بلندپرواز از چه در خواب غفلت فرو رفته ای؟؟!! بیدار شو به سمت اوج آسمان پرواز کن 

دلا تا کی درین کاخ مجازی

کنی مانند طفلان خاک‌بازی

 

تویی آن دست‌پرور مرغ گستاخ

که بودت آشیان بیرون ازین کاخ

 

چرا ز آن آشیان بیگانه گشتی

چو دونان جغد این ویرانه گشتی

 

بیفشان بال و پر ز آمیزش خاک

بپر تا کنگر ایوان افلاک

 

ببین در رقص ارزق‌طیلسانان

ردای نور بر عالم‌فشانان

 

همه دور شباروزی گرفته

به مقصد راه فیروزی گرفته

 

یکی از غرب رو در شرق کرده

یکی در غرب کشتی غرق کرده

مو از قالوا بلی تشویش دیرم      گنه از برگ و باران بیش دیرم

اگر لاتقنطوا دستم نگیرد       مو از یاویلتا اندیش دیرم

 تو که ناخوانده‌ای علم سماوات     تو که نابرده‌ای ره در خرابات.

 تو که سود و زیانی خود ندانی   به یاران کی رسی، هیهات! هیهات!

"باباطاهر"

ای تلاشگر ای پژوهشگر خودت را در علوم رسمی دفن نکن به معرفت اصلی بپرداز

الف. «أَنَّ أَشْرَفَ الْعُلُومِ هُوَ الْعِلْمُ الْإِلَهِی لِأَنَّ شَرَفَ الْعِلْمِ بِشَرَفِ الْمَعْلُوم؛ برترین علوم، علم خداشناسی است؛ زیرا که شرف و برتری هر علمی به شرف معلومش می باشد»[1]

ب. «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَا رَأْسُ الْعِلْمِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِه؛ مردی خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله رسید و پرسید: ریشه و سرآمد علوم چیست؟ حضرت فرمودند: خدا شناسی»[2]

اکتفا کردن به علوم رسمی و دور ماندن از عشق خدا و عاشقی خدا و عرفان او جز خسارت چیزی نیست!!

علم رسمی سر به سر قیل است و قال     نه از او کیفیتی حاصل، نه حال

طبع را افسردگی بخشد مدام    مولوی باور ندارد این کلام

وه! چه خوش می‌گفت در راه حجاز  آن عرب، شعری به آهنگ حجاز:

کل من لم یعشق الوجه الحسن    قرب الرحل الیه و الرسن

یعنی: «آن کس را که نبود عشق یار   بهر او پالان و افساری بیار»

گر کسی گوید که: از عمرت همین   هفت روزی مانده، وان گردد یقین

تو در این یک هفته، مشغول کدام    علم خواهی گشت، ای مرد تمام؟

فلسفه یا نحو یا طب یا نجوم     هندسه یا رمل یا اعداد شوم

علم نبود غیر علم عاشقی    مابقی تلبیس ابلیس شقی

 

یار نزدیکتر از من به من است
وین عجب که از وی دورم
درس ادعیه ماه مبارک رمضان
آن خدای دوست داشتنی
آن خدای مهربانتر از مادر
خدای نزدیکتر از رگ گردن به من
تنها کسیکه بر هیچ سینه ای دست رد نزده است
خدای که به من محبت می ورزد در حالیکه بی نیاز از من است
پروردگاری که نسبت به کردار من حلم می ورزد و خشمگین نمی شود بگونه ای که گویا اصلا گناهی نکردم
او که مرا به دیگران واگذار نکرد تا خوار شوم بلکه خود کار مرا متکفل شد تا من عزیز بمانم
خدایی که هروقت او را خواندم بلافاصله جوابم را داد درصورتیکه وقتی او مرا می خواند من کند به سمت او رفتم
خدایی که هروقت از او چیزی خواستم بلافاصله به من داد اگر چه وقتی او قرض طلب کرد من بخل ورزیدم
خدای خوبم خدای عزیزم خدای خودم خدای محبوبم خدای عشقم
آیا رسیدن به او ممکن است؟
بله در همین دعای ابوحمزه ثمالی که در سحرها اهل عشق بازی با حضرت محبوب از آن شارژ می شوند
دارد که
ان الراحل الیک قریب المسافه💯🤚
یعنی مسافر بی نهایت راهش نزدیک است
یعنی تنها حجاب بین عاشق و معشوق حقیقی
همین اعمال من است
حضرت حافظ چه زیبا فرمود
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
یا در جایی دیگر می‌گوید
سلوک راه عشق از خود رهایی است
نه طی منزل و قطع مسافات 

هوای نفس نفَس انسان را می‌گیرد ☠👹

عامل سقوط و بدبختی و جهنمی شدن انسانها است

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات »

غزل شمارهٔ ۸۵۴

گفتی مرا کن ذکر هو سبحانه سبحانه

من از کجا و یاد او سبحانه سبحانه

باید چو ذکر هو کنم در سینه نقش او کنم

تا روی دل آنسو کنم سبحانه سبحانه

کی میتوانم ذکر او کی میتوانم فکر او

کی میتوانم شکر او سبحانه سبحانه

امرش نبودی گر مرا کی ذکر من بودی روا

من از کجا او از کجا سبحانه سبحانه

از پیش من کی میرود از من جدا کی میشود

نسیان و یادش چون شود سبحانه سبحانه

خود ذکر اویم سر بسر گرچه ز ذکرم بیخبر

وز خود نمیدانم خبر سبحانه سبحانه

ذکرم‌من و او ذاکر است شکرم‌من و او شاکر است

عینم من و او ناظرم سبحانه سبحانه

هم ذاکر و مذکور او هم شاکر و مشکور او

هم ناظر و منظور او سبحانه سبحانه

خدایی که قرآن معرفی می کند خدای دوست داشتنی است نه خدای استدلالی

هر چند ادله عقلی بر اثبات وجود خداوند نیز دارد
1. او خدایی است که در هنگام انجام کارهای بد در امنیت از فرو فرستادن عذاب هستم آمن سخطه عند کل شر

2. هر روز از طرف ما گناهی جدید و از طرف او رزقی جدید می رسد. کل یوم یاتیک رزق جدید و کل یوم یاتینا عمل قبیح

3. خدایی است که کارهای نیک را تا ۱۰ برابر بلکه بعضی کارها تا ۷۰۰ برابر حساب میکند ولی کارهای بد را فقط یک برابر حساب میکند مضعف الحسنات

4. کسی که کارهای نیک انسان را ظاهر میکند تا مردم ببینند ولی کارهای بد انسان را می پوشاند تا کسی نبیند آبروی انسان برود. یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح

5. خدایی که قدرت دارد هرکسی که کوچکترین سرپیچی و گناهی داشته از بین ببرد و بمیراند و انتقام بگیرد (همانگونه که بشری که قدرت دارد، می زند و می کشد و ..اگر کسی بر خلاف میل او عمل کند ) ولی اشتباهات و گناهان را نادیده می گیرد
چقدر او مرد است و ما نامرد
6. کسی که صحبت کردن و درددل کردن با او نوبت نمی خواهد دنگ فنگ و الافی ندارد و با کوچکترین تماسی از طریق دل ارتباط برقرار می شود آنگاه هرچه می خواهد دل تنگت بگو

7.  کسی که از همه بالاتر ولی از همه نزدیکتر به انسان من هو فی علوه دنی
یکی از منابع خیلی عالی

خداشناسی شیرین

ادعیه است که بسیار دلنشین و از زبان انسان با خداوند دوست داشتنی سخن می گوید

دعای کمیل و دعای عرفه و دعاهای ماه مبارک و ماه رجب و مناجات خمسه عشره

خدای لذت منناجات با خودت را به ما ارزانی بدار

اذقنی حلاوه ذکرک و ودک
 

اگر می خواهید اندکی با معنی و تفسیر تهلیل آشنا شوید

شعر زیبای توحیدی فیض کاشانی را از نظر چشم دل بگذرانید 👇💯

برای عاشقان وصال رب ودود 

سکینهٔ دل و جان لا اله الا الله

نتیجهٔ دو جهان لا اله الا الله

زبان حال و مقال همه جهان گوید

بآشکار و نهان لا اله الا الله

بگوش جان رسدم اینسخن بهر لحظه

ز جزو جزو جهان لا اله الا الله

ز شوق دوست ببانگ بلند میگوید

همه زمین و زمان لا اله الا الله

تو گوش باش که تا بشنوی زهر ذره

چو آفتاب عیان لا اله الا الله

همین نه مؤمن توحید میکند بشنو

ز سومنات مغان لا اله الا الله

بعضیا تا هوا کمی سرد میشه میگن

اووف چه هوای سردی! خیلی بد هوا سرده هان

ای بابا چرا باران امد چرا برف آمد

غافل از اینکه

اولا که زمستان است دیگه باید سرد باشد

ثانیا سرمای زمستان برای اماده سازی زمین برای زراعت بهار لازم است و آفتهای زمین را از بین میبرد

ثالثا در کار خدا دخالت نکن این کار فضولی است مگه شما چکاره این عالم هستی که میخای برای مدیریت هوا اظهار نظر بکنید

رابعا باران و بارندگی موجب پاکسازی هوا و تمیز شدن هوا برای تنفس مناسب است

خامسا هوای سرد برای ریه خوبست

سادسا لباس تنت کن سرده سرده نکن

 

ابزار :

طرح مسئله

آداب نماز/راهکار حضور قلب در نماز/ حس بدهکاری به خدا
حتما بدهکاران رو دیدی که
اولا از روبرو شدن با طلبکار خودشان فرار می کنند
ثانیا وقتی که در مقابل طلبکار قرار می گیرد
چقدر تملق و چاپلوسی و تعریف و تمجید میکند
برای اینکه ریشش گرو هست و کارش نزد او گیره
این مال بدهکاری مالی است و اندک است و قابل جبران
اما بدهکاری که مال اصل وجود انسان باشد که سرمنشا تمام خیرات و برکات عمر او باشد چطور
چقدر باید احساس بدهکاری به ما دست بدهد
در موقع نماز چقدر باید خود را بدهکار خدا ببینیم
چقدر وظیفه بندگی را انجام دادی! ؟
چقدر تو روی این خدای مهربانتر از مادر که همه چیز به تو داده ایستادی و هتک حرمت کردی؟⁉️ 
چقدر باید شرمنده این خدای دوست داشتنی باشم ⁉️
امام حسن مجتبی علیه السلام وقتی وضو می گرفتند کانت ترتعد فرائصه مانند یک انسان ترسو عضلات جلوی سینه حضرت شروع می کرد به لرزیدن
ما به خدا بدهکاریم
نه اینکه از او طلبکار باشیم 

ابزار جذاب‌سازی:

مقایسه

تمثیل

آیا تا حالا برخورد کرده اید

با انسانهای به ظاهر موفقی که موفقیتها و رکوردهایی که شکسته اند را

دائم به خود نسبت می دهند گویا هیچکس در این عالم برای او کار نکرده است!!

نه استادی نه پدر و مادر نه دوست و رفیق و نه ...

همانگونه که اگر یک نورافکن از برق کارخانه جدا شود، دیگر برقی ندارد و از خود چیزی ندارد

همانطور است انسان هر موفقیتی که دارد

از جناب رزّاق بخشنده حیات بخش است که یک نفس کشیدن بدون افاضه حیات از طرف او انسان زنده نیست!

انسان هرچه دارد چه بخواهد چه نخواهد چه متوجه باشد چه نباشد

همگی از خداست heart

خدایی که از مادر مهربانتر

از رگ گردن نزدیکتر

از هر معشوقی دوست داشتنی تر

یکی از فرقهای اساسی روانشناسی اسلامی با روانشناسی غربی همین نکته است.

آنها دائم انسان را به خود توجه می دهند و همه کاره عالم را انسان فرض می کنند

ولی در اسلام انسان همه کارها را انجام می دهد منتهی از مجرای خدا از او شروع می شود و به او ختم می شود لذا برخی از قوانین مانند قانون جذب خودمحوری را تبلیغ می کند نه خدامحوری را

فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

ﺷﻤﺎ ﻛﻔّﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻜﺸﺘﻴﺪ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺘﻞ ﺭﺳﺎﻧﺪ. [ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ!] ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﻛﻪ ﺗﻴﺮ ﺍﻓﻜﻨﺪﻱ، ﺗﻮ ﻧﻴﺎﻓﻜﻨﺪﻱ؛ ﺑﻠﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﻜﻨﺪ [ﺗﺎ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺘﺮﺳﺎﻧﺪ] ﻭ ﺗﺎ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺁﺯﻣﻮﻧﻲ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻴﺎﺯﻣﺎﻳﺪ، ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﻨﻮﺍﻯ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. (١٧) الأنفال

خداشناسی و خداپرستی ما
بندگی ما کجا و بندگی بندگان کجا
ما کیستیم خدا کیست؟
1. ما خود را از خدا طلبکار می دانیم در صورتیکه بدهکار او هستیم
2. ما هر روز حاجتی جدید می خواهیم گویا ما فرمانده هستیم و او فرمانبردار و نوکر
3. توجه های ما و عبادت های ما همیشه از روی طمع است برای اینکه به خواسته خود برسیم نماز و دعا و اعمال بجا می آوریم
4. خدا را ثروتمند بخیل می دانیم دائم می گوییم چرا فلان حاجت را به ما نداد در صورتی که او بدون صلاحیت و گاهی بدون درخواست به ما داده است و هیچ بخلی ندارد!
5. وقتی هم که حاجت را می‌گیریم بلافاصله سراغ کارهای قبلی خود می رویم انگار نه انگار که قول هایی به او داده بودیم
6. خدا را غایب می دانیم و در همه جا او را نمی بینیم فقط وقتی او را لازم داریم او را حاضر می بینیم
7. فقط وقت نیاز به یاد او هستیم (غفلت) در صورتیکه فرموده همیشه و در همه جا به یاد من باشید
8. یک سگ روحیه شکر نعمت دارد و تا ابد وقتی کسی به او غذایی بدهد از او تشکر می کند ولی ما پیوسته می گوییم کم است
9. خدای بی نیاز به شکلهای مختلف از کارهای نیک ما تشکر می کند ولی ما اصلا توجه نداریم که هر چه داریم ازدست و نعمتها و امکاناتی که او به ما داده را ضایع می کنیم
10. پیوسته غصه و دغدغه روزی و درآمد را داریم در صورتیکه رازق نمرده است و دستش هم نشکسته است
11. نمی دانم مدبّر و اختیار دار عالم و حوادث آن کیست چون همیشه ما می گوییم چرا باد آمد چرا برف نیامد چرا باران کم آمد؟
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که دریاست من کیستم؟
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ شاهوار
بلندی از آن یافت کو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
سعدی