تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۱۷ آذر ۰۳، ۰۶:۵۵ - حسن مجیدیان
    احسنت

۷۱ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

یادم ز وفای اشجع الناس آید 

وز چشم ترم سوره الماس آید 

آید به جهان اگر حسین دگری 

هیهات برادری چو عباس آید 

 

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد 

سقای حسین سید و سالار نیامد

 

خیمه دگر میر و علم ندارد 

فاطمه سقای حرم ندارد

 امام سجاد(ع) فرموده است:

«براى عبّاس، نزد خدای تبارک و تعالى، منزلتى است که همه شهدا در روز قیامت، به او غبطه می‌برند».

همه شهدا روز قیامت شفاعت می‌کنند ابالفضل علیه السلام که افتخار شهدا و گل سرسبد شهدا چه شفاعتی بکند از گریه کن های ابی عبدالله علیه السلام 

خوشا بحال شما گریه کن های ارباب بی کفن که مادرش فاطمه زهرا سلام الله علیها خریدار این اشکهای شماست.

اما فدائیان آقا ابوالفضل نبودید کربلا چه آمد کربلا بر سر حسین برادرش  

امان از اون لحظه‌ای که دخترش گفت این عمی العباس جیگر حسین آتش گرفت از این جمله

رفت تو خیمه عمود کشید یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره

می دونی حضرت زینب سلام الله علیها چی گفت واضیعتنا بعدک یا عباس
بعد از تو دیگه ما بی چاره شدیم

نمیدونم چه سری است که همین جمله امام حسین هم فرمود میدونی

آنجا که اومد بالای پیکر پاره پاره عباس دست به کمر گرفت گفت

الان انکسر ظهری و قلت حیلتی

الان کمرم شکست و چاره ام ازدست رفت


خیمه دگر میر و علم ندارد فاطمه سقای حرم ندارد 

علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم

تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
کیـسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم

تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش
حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم

خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد
او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم

قبـل از آنیـکه بـرادر بـرسـد بـالیـنش
پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم

به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین
عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم

کِتـف ها را کـه تکان داد، حسیـن افتـاد و
دست بگذاشت به رویِ کمـرش، ریخت به هم

خواست تـا خیمه رساند، بغـلش کـرد، ولی
مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم

نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم

تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید
نیزه از سینه که ردّ شد، جگرش ریخت به هم

بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود
آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم

(حسن لطفی)

 

حضرت علی اکبر در زیارت ناحیه
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَوَّلَ قَتِیلٍ مِنْ نَسْلِ خَیْرِ سَلِیلٍ مِنْ سُلَالَةِ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلِ

در رزمگاه عشق نه فرق پسر شکست

گویی درست، شیشه عمر پدر شکست

پشتی که جز مقابل یکتا دو تا نشد

پشت حسین بود و ز داغ پسر شکست

تا شد سپر به تیغ، سر شبه مصطفی

سر شد دو تا و ،‌ رونق شق القمر شکست

شد تا سر شکسته ز زین سرنگون و لیک

با آن شکست، داد به بیدادگر شکست

سر سبز شد به اشک نهالم و لیک خصم

تا خواست این درخت برآرد ثمر، شکست

مادر در انتظار، و زین بی خبر که تیغ

از تو سر و ازو دل و از من کمر شکست

آن دست بشکند که سرت را شکست و یافت

پای امید مادر خونین جگر شکست

صیاد دون به داغ تو او را ز پا فکند

از مرغ دل شکسته، چرا بال و پر شکست

با اشک چشم، ریخته شد طرح این رثاء

زان این سروده قیمت درّ و گهر شکست

انسانی

‍ اصلا رقیه نه ، مثلا دختر خودت؛
یک شب میان کوچه بماند ،چه میشود؟

اصلا بدون کفش ،توی بیابان ،پیاده نه !!!
در راه خانه تشنه بماند ،چه میشود ؟

دزدی از او به سیلی و شلاق و فحش ،نه !
تنها به زور گوشواره بگیرد ،چه میشود؟

گیریم خیمه نه ،خانه و یا سرپناه ،نه !
یک شعله پیرهنش را بگیرد،چه میشود ؟

در بین شهر ،توی شلوغی ،همیشه ،نه !
یک شب که نیستی ،بهانه بگیرد ،چه میشود؟

اصلا پدر ،عمو و برادر ،نه ، جوجه ای ،
تشنه مقابل چشمش بمیرد ،چه میشود ؟

دست گناهکار مرا روز رستخیز ،
یک دختر سه ساله بگیرد ،چه میشود ؟

•••التماس دعا•••
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
شب سوم محرم _شب زیارتی بی بی رقیه جان💔

وقتی به طوس جا به کنار تو می کنم
احساس وصل حق به جوار تو می کنم

در بین خلق از همه با آبرو ترم
چون کسب آبرو زغبار تو می کنم

یک حج به نامه عملم ثبت می شود
با هر قدم که رو به دیار تو می کنم

با اشک خجلت آمده ام در حریم تو
این است گوهری که نثار تو می کنم

بر یازده امام چو دلتنگ می شوم
می آیم و طواف مزار تو می کنم

احساس می کنم که میان ملائکم
آن لحظه ای که جا به کنار تو می کنم

تا بوی گل بگیرم و عطری پرا کنم
خارم ولی هوای بهار تو می کنم
در دیده ام حقیقت حق جلوه می کند
چون با خیال سیر عذار تو می کنم
من (میثمم)که در همه جا یا ابالحسن
مدح تو ونیا و تبار تو می کنم

غلامرضا سازگار
زیارت امام رضا علیه السلام = زیارت خود خداوند

شعری جانسوز برای شبهای جمعه محرم و ..

برای ارباب بی کفن علیه السلام

یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب
٭٭٭
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
٭٭٭
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن شبیب سنگ به آئینه دیده ای؟
جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟
٭٭٭
یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن
این حرف را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
رگها وگوشتهای گلو را برید شمر
٭٭٭٭ 

یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد

نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد

هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود

دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد

یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای

یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای

*****
شائق

امشب تمام آینه ها را صدا کنید

گاه اجابت است رو به سوی خداکنید

ای دوستان آبرودار در نزد حق

درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید التماس دعای مخصوص در این شب عزیز

خود را به خواب می زنی ای بنده تا به کی !؟

هی توبه پشت ِ توبه، سرافکنده تا به کی !؟

دنیا وفا نکرده ، وفا هم نمی کند

با زرق و برقش از غم دل، کم نمی کند

از حوض ِ نور،کی به رخت آب می زنی !؟

کی دست رد به سینه ی این خواب می زنی !؟

------

ای بنده جزء برای خدا بنده گی نکن

!کج می روی،لجاجت و یک دنده گی نکن

بنده در اوج ِ فاجعه زانو نمی زند

غیر از خدای ِ خود به کسی رو نمی زند

عقلت مگر به شاید و باید نمی رسد !؟

بارِ کجت به منزل و مقصد نمی رسد

تیشه نزن به ریشه ی خود بنده ی خدا

بیراهه می روی، نشو شرمنده ی خدا

جای غم ِ بهشت، غم ِ پول می خوری !؟

بیچاره ای که مثل پدر گول می خوری

بیهوده هی برای دلت کیسه دوختی

باغ بهشت را به جو ِ ری فروختی !؟

ای ورشکسته،بیش ترازاین ضرر نده

لحظه به لحظه عمر خودت را هدر نده

شبهای قدر فرصت خوبیست؛ گریه کن

آیا زمان توبه ی تو نیست!؟ گریه کن

شبهای قدر فرصت خوبیست؛ توبه کن

غیراز تو و خدا که کسی نیست!توبه کن

شبهای قدر ناله بزن بی معطلی

دستم به دامنت، مددی مرتضی علی

شبهای قدر اشک تو را کوثری کند

زهرا برای شیعه ی خود مادری کند

جا مانده ای ز قافله، هیهات، گریه کن

امشب برای عمه ی سادات گریه کن

شاید خدا به حال ِ خرابت نظاره کرد

پرونده ی سیاه تو را پاره پاره کرد

مانند سوزِ صبح ِ مه آلود می رسد

وقتی نمانده است، اجل زود می رسد

باید بری ! به فکرِ حساب و کتاب باش

فکر فشارِ قبر و سئوال وجواب باش

 شبهای قبر، تیره تر از کرده های توست

مهتاب روشنش سفر کربلای توست

بی نور عشق، قبر تو دلگیر می شود

امشب بگیر تذکره را ، دیر می شود

ای تشنه لب ، ز دست سبو آب را بگیر

امشب به گریه دامن ارباب را بگیر

وحید قاسمی

دست و دل بازترین مرد در این دنیا اوست

اولین معجزه فاطمه و مولا اوست

دل پر از شوق گدایی اسـت اگر آقا اوست

بانی تا ابد خیریه زهرا اوست

همـه فخر حسین اسـت علمداری او

رزم روز جمل چـه غوغا بود

برق تیغت چو تیغ مولا بود

حضرت عشق مجتبای علی

کیسه بر دوش پا بـه پای علی

 

اشجع الناس کیست؟

در دوران حضور پیامبر صلی الله علیه و آله

خود حضرت بودند بگونه ای که حیدر کرار می گوید هروقت جنگ بالا می گرفت ما به پیامبر پناه می بردیم!

در دوران حضرت امیر علیه السلام

حضرت حیدر کرار بودند نیازی به اثبات ندارد

شهد العدو بفضله    الفضل ما شهدت به الاعداء

در دوران حضرت امام مجتبی علیه السلام

هم خود حضرت بودند آنگونه که در جنگهای زمان پدر بزرگوار ظاهر شدند

این مطلب نسبت به اشجع الناس ظاهری و بدنی بود

اما اشجع الناس باطنی و روحی کیست؟

حضرت سخنگزار منبر سلونی فرمود :

اشجع الناس من غلب هواه

شجاعترین مردم کسی است که بر امیال و هوای نفس خود چیره و پیروز در آید

خب مثل روز برای دوست و دشمن روشن است که

در این عرصه هم آن بزرگوران اشجع الناس بودند

فاصله ما با الگوهای زندگی چقدر است؟

خنُک آنکه به دلبر و پیشوای خود نزدیک باشد

و اللازم لهم لاحق

شجاع واقعی

کسی نیست که بازوان ستبر و سینه فراخ داشته باشد

بلکه

اگر در میدان انتخاب، هوای حق را بر هوای نفس مقدم داشتی

آنجا مشخص میشود که شجاع هستی!!

حضرت مظلوم میتوانست برای بستن دهان خرده گیران به جنگ با دشمن مکار تن در دهد و آبروی خود بخرد

اما مصلحت وجود نسل شیعیان را بر مصلحتهای به ظاهر خوب ترجیح دادند!!

بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد!
دعا کبوتر عشق است و بال و پر دارد

بخوان دعای فرج را و ناامید مباش
بهشت پاک اجابت هزار در دارد


بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
ز پشت پرده ی غیبت به ما نظر دارد

بخوان دعای فرج را که دست مهر خدا
حجاب غیبت از آن روی ماه بر دارد

اللهم عجل لولیک الفرج بحق محمد و آل محمد

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین

۲۵ رجب شهادت امام کاظم علیه السلام

برگی از دفتر زندگی امام موسی کاظم علیه السلام

۱.متولد ۱۲۸ ه

۲.حضرت طولانی ترین دوره امامت را دارند یعنی ۳۵ سال

۳.در ۱۸۳ به شهادت رسیدند

۴.همزمان با خون آشام ترین حکام عباسی بودند زمان قرار دادن ذریه و فرزندان زهرای مرضیه سلام الله علیها در لای دیوارها

۵. مواجهه با مشکل داخلی خانواده خود = ادعای امامت عبدالله افطح

امام تراشی یکی از برنامه های جبهه مخالف اهل بیت علیهم السلام بود.

اولین مدعی امامت محمد حنفیه است به زین العابدین علیه السلام گفت من پسر امیر المؤمنین علیه السلام و شما پسر امام حسین علیه السلام تا وقتی من باشم نوبت به شما نمی رسد و در برابر حجر الاسود محاجه کردند

دومین مدعی عبدالله افطح هست هرچه موعظه کردند نشد حضرت دست به یک مانور معنوی زدند.

هیزم ها در کنار تنور حیاط شعله ور شد درون آتش رفتند و ساعتی با مردم سخن گفتند فرمود ان کنت اماما فادخل النار عبدالله گفت از من جادوگری می خواهد! و صحنه را خالی کرد

تقریبا با این حرکت وضع آرام شد.

در بعد عملی هم بسیار دقیق وارد عمل می شوند

مبارزه سلبی با سقیفه سازان: 

بحار ج ۴۸

حاکم زمان مریض شدید شد طبیب نصرانی گفت دیگر کاری از من ساخته نیست مگر یه مستجاب الدعوه دعا کند گفت موسی بن جعفر را حاضر کنید حضرت فرمود : اللهم کما اریته ذل معصیتک اره عز طاعتی

تخریب حاکم جزو حرکت و مبارزه سلبی بود

نمونه صفوان جمال هم از همین قبیل است

مبارزه ایجابی:

حکومت در حکومت یا حکومت در سایه

علی بن یقطین را در بدنه حکومت نفوذ می دهند
درجه موفقیت هر کس را در بازتاب دشمن میشه دید

فکر ترور و حذف فیزیکی نشانگر درجه موفقیت حضرت است بیش از ۷ بار حضرت را تا سر حد مرگ می برد

سخنران شیخ محمد رضایی تهرانی

دو پیام و دو برگ از دفتر زندگی حضرت:

1.شخصی آمد خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم می خواهم در بهشت همنشین شما باشم حضرت درنگی کردند

و فرمودند علیک بطول السجده امام کاظم هم حلیف السجده الطویله بودند  از طلوع تا زوال ظهر در سجده بودند در زندان
2.شهرت به کاظم

عوامل بدبختی ابناء بشر و  ریشه همه رذائل  خشم و شهوت است اگر ایندو را مدیریت و کنترل کردی بردی!

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیت

خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت

به حقیقت آدمی باش وگر نه مرغ باشد

که همین سخن بگوید به زبان آدمیت

 

هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود

مور هم باشد اگر روزی سلیمان می شود

سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است

دردهای این حرم ناگفته درمان می شود

این کریمان لطفشان هرچند آماده ست، لیک

نام مادر که وسط باشد دو چندان می شود

ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید

در رجب ها کاظمین ما خراسان می شود

ظاهراً عین امامی، باطناً پیغمبری

هر که می بیند تو را، از تو مسلمان می شود

نسل موساییِ تو طبع مسیحا داشتند

یک نفر از آن همه پیر جماران می شود

این دلِ ما سینه ی ما، نه بگو اصلا بهشت

هر کجا موسی ابن جعفر ع نیست زندان می شود

نیستم آهو ولی ... هم به دردی می خورد

لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود

استادلطیفیان(اشک لطیف)

 

شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیهما السلام تسلیت

مشکل گشای کارها باب الحوائج
ذکر توسّل های ما باب الحوائج
دارد هوای شیعه را باب الحوایج
پیوسته می گوییم «یا باب الحوائج»

 

هر کجا مرغ اسیری است، ز خود شاد کنید
تا نمرده است، ز کنج قفس آزاد کنید

مُرد اگر کنج قفس،طایر بشکسته پری
یاد از مردن زندانی بغداد کنید

چون به زندان به ملاقات محبوس روید
از عزیز دل زهرا و علی یاد کنید

کُند و زنجیر گشائید،زپایش دم مرگ
زین ستمکاری هارون،هه فریاد کید

چار حمال، اگر نعش غریبی ببرند
خاطر موسی جعفر، همه امداد کنید

تا دم مرگ،مناجات و دعا کارش بود
گوش بر زمزمه آن شه عباد کنید

پسرش نیست که تا گریه کند بر پدرش
پش شما گریه بر  آن کشته بیداد کنید

نگذارید که معصومه خبردار شود
رحم بر حال دل دختر ناشاد کنید.


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین