روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
چون به میدان ز حرم اکبر رفت
دل ز جان شست سوى دلبر رفت
روح از جسم حرم یکسر رفت
همه گفتند که پیغمبر رفت
زان طرف مرگ به استقبالش
زین طرف جان حسین دنبالش
اى رخت ماه و هلال ابرویت
صبر کن سیر ببینم رویت
هم کنم خوب تماشاى تو را
هم ببینم قد و بالاى تو را
در خم زلف تو دل ها بسته
اشک من راه تماشا بسته
من نگویم مرو اى ماه ، برو
لیک قدرى بَرِ من راه برو
سپه کوفه و شام استاده
به تماشاى شه و شهزاده
شه روی نعش پسر افتاده
همه گفتند حسین جان داده
علی انسانی