بیدست کربلا دست مرا بگیر
هستم تو را غلام هستی مرا امیر
بی دست کربلا. دست مرا بگیر
امشب جهان شده خرم ز بوی تو
بیت الولا بود گلشن ز روی تو
بر دست و بازویت گلبوسه علی
عالم همه شده بر عشق تو اسیر
بیدست کربلا دست مرا بگیر
شادان ز مقدمت گردیده خواهرت
دور سر حسین گردانده مادرت
بوسد تورا حسین گوید به صد شعف
عباس من توئی بر لشکرم امیر
بیدست کربلا دست مرا بگیر
خورشید من توئی مهتاب من توئی
من نوکر توام ارباب من توئی
ساقی کربلا دستم بدامنت
در ورطه بلا دست مرا بگیر
بی دست کربلا دست مرا بگیر
روح وفا توئی کنز سخا توئی
باب الحوائج و مشکل گشا توئی
من سائل توام ای معدن کرم
از لطف و مرحمت دست مرا بگیر
بیدست کربلا دست مرا بگیر
التماس دعای مخصوص