جان کندن برای زن و فرزندان

بسم الله الرحمن الرحیم 

جان کندن برای خانواده و اهل و عیال
چقدر برای خودت وقت می گذاری؟ چقدر برای خانواده ات وقت میگذاری؟ آیا به همان میزان که برای شکم آنها  وقت میگذاری برای پرورش فکر و اخلاق انها وقت میگذاری؟

یک سئوال مهم ؟

چه کسانی در درآمد انسان طبق نگرش اسلام سهیم اند؟
در سبک زندگی غربی فقط زن و فرزندان را خانواده می دانند و شبانه روز برای آنها جان میکنند
چه بسا که آنها قدرنشناس باشند و علیه این نوکر خود یعنی والدین طغیان کنند
قرآن درباره آنها نکات جالبی می فرماید ممکن است برخی از زن و فرزندان دشمن شما باشند

اگر شما را به معصیت خدا فرا می خوانند اگر شما را به ندادن حق حق داران تشویق می کنند
اگر شما را به کسب درآمد بیشتر ولو از راه حرام وادار می کنند
سوره التغابن یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ [14]
بزرگترین حسرتها در روز قیامت مال کسی است که مالی از راه حرام بدست آورد و وارث او آن مال را در راه خیر خرج کرد بواسطه همان مال بهشتی شد درحالیکه خود او بخاطر آن جهنمی شد!
در موارد دیگر آنها را مایه آزمایش می داند:
سوره الأنفال وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ [28]
خیلی پیشرفت داشته باشند والدین را نیز مشمول این حکم بدانند
اما در اسلام فقرا نیز از درآمد انسان سهم دارند
سوره المعارج وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ [24] لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ [25]
اما در اسلام همه کسانی که به نحوی بر گردن انسان حقی دارند در مال او نیز حق دارند

خیلی ممنون از این همه تشکر

بسم الله الرحمن الرحیم 
آیا از کسی که به شما نیکی کرده است تشکر می‌کنید؟

اگر تشکر نمی‌کنید وای بر شما !! چرا که انسانیت انسان اقتضای آنرا دارد

اگر تشکر می‌کنید مرحبا به شما !!

اگر از کسی که یکبار به انسان خیری رسانده است باید تشکر و قدردانی داشت

 پس چگونه باشد از کسی که همه عمرشان را برای خدمت به ما گذاشته اند و حق حیات بر گردن ما دارند؟

 والدین ما چنین بوده اند هر چه برای آنها بگذاریم باز هم کم است

اگر با پدر و مادر مشرک باید نیکی کرد احترام نگه داشت (وَإِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ [15]سوره البقرة)

با والدینی که موحد بودند و در صراط مستقیم چگونه باید خدمت کرد؟ (وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ [14] سوره لقمان)
حال چگونه باید به پدر معنوی و روحانی خود یعنی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله و سلم خدمت کرد؟(لولاک لما خلقت الافلاک) یا آقایی که تمام وجودمان ازوست و اگر ایشان نباشد زمین ما را فرو می خورد (لولا الحجه لساخت الارض بأهلها)   

بحران هویت

بسم الله الرحمن الرحیم 

آسیب شناسی عام 

یکی از بیماریهای اساسی در قرن بیستم و ارمغان تکنولوژی برای بشر آخر الزمانی بیماری بحران هویت است

بسیاری از نابهنجاری های جامعه از این معضل روحی روانی نشات می گیرد

حال مهم کشف علل و عوامل و راهکاردرمان این بیماری است به طور خلاصه و گذرا اشاره می شود

علل و عوامل:
1. پرداختن بیش از حد به توهمات و خیالات
2. اشتغال دائم به کارهای بیهوده
3. گم کردن معنای زندگی
4. تبلیغات پوچ گرائی
5. شخصیت قائل نبودن برای خود
6. رفاقت با افراد لاابالی
7. موسیقی بخصوص‌ موسیقی های غربی جدید 
8. روحیه انکار رویدادها
9. تماشای فیلم های پوچ و بی معنی و بدون پیام
10. انجام دادن و اشتغال به هرکاری که نتیجه آن احساس هرزگی و پوچی و غیر حکیمانه بودن داشته باشد
راهکارهای درمان:
1. خودشناسی:

     بیشتر روی توانائیها و نقاط قوت زوم شود تا خود را بیابد شعار ما میتوانیم
2. انسان شناسی:

      توجه به نقشی که می تواند در جهان بازی کند تاثیرگذاری های گسترده مانند فضانوردی و پرواز با هواپیما و انرژی اتمی تخریب یا سازندگی و ...

      انسان که می تواند به این اندازه در جهان نقش ایفا کند پوچ و هیچ و توخالی نیست و هدفمند آفریده شده است

3. جهان شناسی و هدفمند بودن خلقت شگفتی های آفرینش و اینکه همه مخلوقات به سمت هدفی در حرکت هستند
4. بیان مبانی رئالیسم واقع گرایی دینی ادله نفی نهلیسم و رد آنها
5. آشتی با فضای معنوی ارتباط با منبع انرژی و حیات یعنی خدا
6. دوستی با انسان های دارای زندگی هدفمند و عاقلانه و حکیمانه

راهکار درمان بیماریها

بسم الله الرحمن الرحیم

برخی در تبلیغ و فرهنگ سازی عجولانه برخورد می کنند و این خود آفتی است.

قانون تدریج در رفع مشکلات را باید به آن توجه داشت.

اصلا درمان بیماریهای روانی شخصیتی عجله برنمی تابد

باور به اینکه فوری باید از برنامه‌های فرهنگی نتیجه گرفت، یک باور غلط است.

همانگونه که درمان بیماریهای جسمی دوره نیاز دارد درمان بیماریهای روحی روانی نیز ناگهانی اتفاق نمی افتد.

سنگ بزرگ نشانه نزدن است!

در فرهنگ سازی و تبلیغ نیز باید بر اساس قانون تدریج

 برنامه ریزی درازمدت داشت

رهرو آنست که پیوسته و آهسته رود

رهرو آن نیست که گهی تند و گهی خسته رود

تحول در زندگی چگونه؟

بسم الله الرحمن الرحیم

تحول در زندگی چگونه؟

برای اینکه در زندگی خود تغییر و تحولی ایجاد کنیم چه مهارتهایی لازم است؟

یکی از این مهارتهای آینده ساز، برنامه ریزی است.

اگر بخواهیم برای زندگی خود برنامه بریزیم چه باید بکنیم؟

چه مراحلی دارد؟

مراحل برنامه ریزی عبارتند از 

     1. بررسی وضع موجود 

    2.بررسی وضع مطلوب

    3. برنامه (راهبرد و راهکار)

چه موضوعاتی برای برنامه ریزی در اولویت اند؟

مشخص است تاثیر گذار ترین موضوعات و مهمترین آنها 

یعنی باور های شخصیتی که حکم شناژ و زیرساخت برای شخصیت انسان را دارند!

در جدول ذیل برخی از این باورها بهمراه درمان آنها آمده است.

دلداده خدا

عشق و محبت به خدا (معشوق حقیقی عالم)
هر کس که تو را شناخت جان را چه کند          فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                  دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

دلدادگی حضرت شعیب علیه‌السلام به خدا
از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده فرمود:حضرت شعیب علیه‌السلام به عشق خدا آن قدر گریه کرد تا نابینا شد، خداوند او را بینا کرد،

باز آن قدر گریست تا نابینا شد، ‌باز خداوند او را بینا کرد،

برای بار سوم نیز آن قدر به عشق الهی گریست که نابینا شد، خداوند باز او را بینا کرد،

در مرتبه چهارم خداوند به او چنین وحی کرد:
«ای شعیب! تا کی به این حالت ادامه می‌دهی؟ اگر گریه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام کردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را برای تو مباح نمودم.»
شعیب علیه‌السلام عرض کرد:
«اِلهِی وَ سَیدِی اَنْتَ تَعْلَمُ اَنِّی ما بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نارِکَ وَ لا شَوْقاً اِلی جَنَّتِکَ، وَ لکِنْ عُقِدَ حُبُّکَ عَلی قَلْبِی فَلَسْتُ اَصْبِرُ اَوْ اَراکَ؛

ای خدای من و ای آقای من! تو می‌دانی که من نه از خوف آتش دوزخ تو گریه می‌کنم، و نه به خاطر اشتیاق بهشت تو، بلکه حبّ و عشق تو در قلبم گره خورده که قرار و صبر ندارم تا تو را (با چشم دل ) بنگرم

و به درجه نهایی عرفان و یقین برسم، و مرا به عنوان حبیب درگاهت بپذیری.»
خداوند به شعیب فرمود:«اکنون که دارای چنین حالتی هستی به زودی کلیم و هم سخن خودم موسی علیه‌السلام را خدمتگزار تو می‌کنم.» 
  پس از آن حضرت موسی علیه‌السلام بیش از ده سال چوپان حضرت شعیب علیه‌السلام گردید.

علل الشرایع ص ۵۷ بحار الانوار ج۱۲ ص ۳۸۱
عشق خدا با هستی انسان چه می کند؟

که خواب و خور را از انسان می رباید
حضرت موسی علیه السلام وقتی که برای مناجات و راز و نیاز با خداوند عالم به کوه طوررفته بود

 چهل روز نه غذا خورد نه آبی آشامید و نه ...

أللهم أذقنا حلاوه محبتک و عشقک و عبادتک ومعرفتک

غذای روح

بسم الله الرحمن الرحیم 

امروزه اطباء توصیه اکید دارند که
انسان خواهان سلامتی از انواع محصولات و غذاهای بسته بندی کارخانه ای به دلیل مواد نگهدارنده سمی یا مضر برای سلامتی که دارند استفاده نکند!
براستی آیا روح که بُعد دیگر وجود انسان است مانند جسم حالت بیماری و سلامتی دارد؟ غذاهای مفید و مضر برای سلامتی روح من کدام است؟
آیا آنها را می شناسید؟
سئوال مهمتر روح انسان مهمتر است یا جسم؟
مسلما روح چرا که جسم انسان پس از انتقال از این عالم به عالم بعدی (مرگ) مردار بی ارزشی بیش نیست در حالیکه انسان بعد از مرگ زنده تر می‌شود.
چقدر به غذای جسم و سلامتی جسمانی اهمیت می دهید؟
این اهتمام را باید ضرب در ۱۰ کرد تا میزان اهمیت سلامتی روحی بدست آید.
چرا که شرافت جسم به شرافت روح است.
اهتمام به غذای روح در این آیه شریفه در لایه های متعدد مطرح شده است
فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ [24]سوره عبس

یکنوع غذای روح، علم است که نباید از هر منبعی و استادی اخذ شود!

بلکه باید از منبع معتبر و سالم و آگاه گرفته شود!

نوع دوم غذای روح، عبادات است.

یعنی انواع واجبات و مستحبات و ترک محرمات و مکروهات

نوع سوم غذای روح، تفکر در نشانه های خداوند عالم است.

غذاهای مضر برای سلامتی روح کدامند؟

ای یکدله صددله (خطورات انسان)

بسم الله الرحمن الرحیم

تکنیک های کنترل افکار / جهت دهی مثبت به افکار /راهکارها و تکینیک های تمرکز

بعضی ها می‌گویند من افکارم خیلی بهم ریخته و پراکنده است چه کنم که تمرکز پیدا کنم؟

برای نماز حضور قلب ندارم چگونه حضور قلب حاصل کنم؟

موقع مطالعه تمرکز ندارم؟ چه کار کنم؟

خطورات انسان به سه دسته تقسیم می‌شود

·        خطورات شیطانی:

·        خطورات انسانی:

·        خطورات الهی:

خطورات شیطانی:

افکار و القائات و خطوراتی است که شیطان و شاگردانش علیه اللعنه به ذهن انسان می‌اندازد یا به تعبیری وسوسه شیطان است حال این شیطان جن باشد یا انسان گاهی یک دوست می تواند شیطان شود و پیشنهاد یا نظری خلاف شرع یا عقل و عرف بدهد و انسان را از حرکت و تلاش و زندگی موفقیت آمیز باز دارد.

وسوسه هایی مانند:

حال اینو باید بگیرم! (مردم آزاری)

حق اینو باید بزارم کف دستش! (انتقام)

ولش کن حالش نیست امروز نمیرم درس!(تنبلی و کسالت)

من دیگه بریدم دیگه امیدی نیست فکر نمیکنم به جایی برسم!(ناامیدی)

همش بدشانسی میارم دیگه خسته شدم از این زندگی پربلا و مشکلات (راضی نبودن به قضای الهی)

راهکار درمان:

باید این خطورات و القائات شیطانی را به خطورات انسانی تبدیل کرد.

به این شکل که هر ذهنیت و فکر شیطانی را به فکر الهی یا انسانی متناسب با آن و در فضای نزدیک به آن تشبیه می‌کنیم یا پاسخ آنرا در درون می دهیم.

مثلا اگر وسوسه می گوید ((ولش کن درس بسه دیگه خیلی زحمت کشیدی دیگه وقت استراحت است))

شما آنرا به یک خاطره انسانی تبدیل کنید و بگوئید ((بله وقت استراحت فرا می رسد ولی الان وقت کار و تلاش است))

وسوسه می گوید ((چرا همش بد میارم تا کی این همه مشکلات!))

آنرا تبدیل کنید به خاطره انسانی بگویید ((تا وقتی که بی برنامگی و کارهای اشتباه در زندگی داشته باشی چون عالم عالم حساب و کتاب است هر معلولی یک علت دارد مشکل از کار اشتباه برمی خیزد))

تبدیل خاطره شیطانی به الهی

موقع نماز به ذهن تان خطور می کند که برم نت آخرش دانلود کنم بگو بله الآن وقت دانلود هست ولی نه دانلود نت بلکه دانلود رحمت خدا رحمت خدا را با اشک و زاری دانلود کن که دلم خیلی ویروسی شده

ای یکدله صددله دل یکدله کن         صراف وجود باش و خود را یله کن

یک صبح به اخلاص بیا بر در ما        گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن

ادامه 👈 مطلب بعد

هر کس بطریقی دل ما می‌شکند

بسم الله الرحمن الرحیم
یه طلبه صاحب ذوقی می گفت:
یکی از بزرگترین انواع خدمت به دین در این آشفته بازار آخرالزمان دفاع از لباس دین یعنی لباس روحانیت است.
شاید یکی از زمینه های انحرافات مردم، اشتباهات برخی از دولتمردان ملبس به لباس روحانیت باشد.
هردو کار اشتباه است
هم آقایی که لباس پیغمبر خدا را به تن کرده باید بسیار مراقب باشد از او خطایی سر نزند و
هم مردم اشتباهات شخص را و یک طلبه را نباید به حساب دین بنویسند!
چقدر خدمت بزرگی کرده به دین طلبه ای که مسئولیتی به عهده دارد و از پس آن بر نمی آید اگر آنرا کنار بگذارد
چقدر پیش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عزیز است طلبه ای که بدنبال پست و مقام نباشد.
چقدر نزد پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم عزیز است کسی که حساب عموم طلاب را از شیوخ دولتی و خاطی جدا کند و این باور را بین مردم پخش کند!
خیلی ها بین ایندو فرق قائل نیستند و بین یک طلبه که از یک نوزاد هم پاکتر است و آخوند مسئول که بخاطر نبود تقوا حقوق را رعایت نکرده فرق نمی گذارند چه این عدم رعایت در مقام قضاوت بوده باشد یا در مقام مسئولین دولتی و یا ...

هر کسی مسئول کارهای خودش است نه مسئول کارهای دیگران

تهمت زدن و اذیت و آزار بی جهت یک مسلمان یا انسان که ملبس به لباس پیامبر دینمان هم باشد

چه کسی به آن رضایت می دهد!

جالبه نه! انسان در یک جامعه ای برای بهبود زندگی مردم کار و تلاش و خدمت بکند  افراد آن جامعه بجای تشکر و قدردانی بعضا احیانا ناسزا بگویند و بعضا رو در روی انسان بایستند و از برخی از آنها با چاقو تشکر نمایند!

هر کس بطریقی دل ما می‌شکند     بیگانه جدا دوست جدا می‌شکند
بیگانه اگر می‌شکند حرفی نیست     من در عجبم دوست چرا می‌شکند

اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَة کَریمَة تُعِزُّ بِهَا الاْسْلامَ وَاَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ
دعای افتتاح 

چهار عامل جهنمی شدن ۱

شاید دوست داشته باشید بر ماشین زمان سوار شده و به آینده سفری داشته باشید از علت شکست ورشکسته ها اطلاعاتی کسب کنید
از آنهائی که به دره هلاکت جهنم افتاده اند سئوال کنید چه چیزهایی باعث شد تا شما به آتش در افتید؟

عوامل نگون بختی و بدعاقبتی شما کدام است؟
تا از شر و گزند این عوامل در امان بمانید
و خدای نکرده به دره های پر از آتش نیفتید!
بخصوص اگر راه برگشت و جبرانی نباشد
و شفاعت احدی درباره انسان کارساز نباشد
هیچ انسان عاقل و آینده نگری نیست مگر اینکه این سئوال برای او از مهم هم مهمتر است
چرا که مساله مرگ و زندگی ابدی است!
سند و نامه ای از طرف گزارشگری رسیده که مو لای درز سندش نمی رود سند مذکور این گفتگو را روایت می کند آنها گفتند
عوامل فرو افتادن در آتش جهنم عبارتند از:
۱.ما نمازگذار نبودیم
۲.اهل انفاق و اطعام فقرا نبودیم
۳.با خوشگذرانان در لهو و لعب فرو می رفتیم
۴.روز قیامت و روز جزا را قبول نداشتیم
خب حالا اندکی این عوامل را بشکافیم
ببینیم مگه این کارها چه بوده اند که