زمانی که اسکناس دو تومانی بود سیگار هم دو تومان بود خانمم گفت عیب نداره سیگار بکش ولی یه شرطی داره هروقت خواستی سیگار بکشی یه دوتومانی هم به من بده گفتم باشه گذشت تا چند وقت بعد وقتی یک کیسه اسکناس دوتومانی جمع شد گفت میخام اینها را آتش بزنم گفتم مگه دیوانه شدی این همه پول حیف نیست!! گفت مگه تو دیوانه نیستی که هم به خودت آتیش زدی هم به پولهات
از آنجا دیگه سیگار رو ترک کردم