تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «متن روضه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

ای اختر مدینه وماه منیر شام              بر آفتاب روی تو هر روز وشب سلام

تو فاطمه نژادی نامت رقیه است         نور دل حسینی و پرورده کرام

هم خود کریمه هستی هم زاده ی کریم         هم خواهر امامی و هم دختر امام

چشم امید ماست بسویت همیشه وقت    روی نیاز ماست بکویت علی الدوام

تنها حرمی که روضه خون نمیخاد حرم رقیه است اللهم ارزقنا اون حرم با صفا رو

در نام رقیه فاطمه پنهان است     از این دو یکی جان یکی جانان است

در روی کبود ای دو پیداست خدا   آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است

چه شباهتهایی دارد حضرت رقیه با فاطمه زهرا سلام الله علیها

1 هر دو از دست دشمن سیلی خوردند

  الهی بشکند دست مغیره به طفلی رخت ماتم در برم کرد

                                  دست عدو بزرگ تر از صورت من است

2 رقیه پای آبله دارد اما زهرا بازوی ورم کرده دارد

3 بدن هر دو از ضرب تازیانه کبود است    

    گردیده بود قنفذ همدست با مغیره

4 بدن هر دو زخمی است گوش رقیه با گوشواره رفت سینه زهرا سلام الله علیها را میخ در آزرد

اما تفاوتها     

  گریز حضرت یوسف و یعقوب و درد دلهای درون چاه

1 رقیه خرابه ی شام دیده اما زهرا ندیده

2 رقیه خواری اسارت کشیده اماحضرت زهرا همیشه به ایشون احترام می کردند

یه مصیبتی که حتی حضرت زهرا هم ندیده بگم براتون

3 رقیه سر بریده ی بابا دیده اما زهرا ندیده   

 

عمه بیا گمشده پیدا شده                      کنج خرابه شب یلدا شده

مژده که بابا ز سفر آمده                    شام رقیه به سحر آمده

پدر فدای سر نورانیت                       سنگ جفا که زد به پیشانیت

روضه مقایسه ای

 

باز چشمان دو عالم شده گریان حسین       سینۀ ارض و سما گشته پریشان حسین

باز بر گوش فلک روضۀ او می‌‌خوانند            آتشی هست به دل از غم سوزان حسین

پرچم بزم عزا، سینه زنی گشته به پا         باز دنیا شده یکسر همه از آن حسین

باز عالم همگی بر سر خوان کرمند           ریزه خوارند دو دنیا همه از خوان حسین

دردمندان دو عالم همه در جوش و خروش  همگی دربه در دارو و درمان حسین

روز محشر به خدا بی سر و سامان نشود   هر دلی را که بود بی سر و سامان حسین

زیر این خیمۀ ماتم ز خدا می‌‌خواهیم          دست ما را برسانید به دامان حسین

خواهری گفت به صد ناله و افغان که مزن   خیزران را تو دگر بر لب و دندان حسین

شعر مناسب عاشورا

تیر از بس که خورده بود حسین

بر تنش مثل پیرهن شده بود

نیزه هاشان تمام شد کم کم

موقع سنگ ریختن شده بود

نفسش بین راه بر میگشت

موقع دست و پا زدن شده بود

بودم اما جلو نمی رفتم

شمر آنقدر بد دهن شده بود

تکه ای را ربود هر کس که

روبه رو با حسین ِمن شده بود 

هرچه کردند رو به قبله نشد

یعنی آنقدر پاره تن شده بود

زیر انداز خانه های دهات

کفن شاه بی کفن شده بود

شعله افتاد به گلزار

دختر فاطمه! بازار! خدارحم کند

چادر پاره و انظار، خدا رحم کند

ما که از کوچه فقط خاطرۀ بد داریم

شود‌ این حادثه تکرار، خدا رحم کند

یک زن و قافله و خندۀ نامحرم‌ها

بر اسیران گرفتار خدا رحم کند

یک شبه پیر شدی یا ز تنور آمده‌ای

یک سر و‌ این همه آزار؟ خدا رحم کند

نیزه داران همه مستند، نیفتی پایین

حنجرت خوب نگه دار، خدا رحم کند

گیسویت کم شده و‌ این  جگرم می‌سوزد

بر من و زلف خم یار خدا رحم کند

ظرف خاکستر یک عده هنوز آتش داشت

شعله افتاد به گلزار، خدا رحم کند

دست انداخت یکی پرده محمل را کَند

جلوی چشم علمدار، خدا رحم کند

راهمان از گذر برده فروشان افتاد

 این همه چشم خریدار، خدا رحم کند

زنی از بام صدا زد که کدام است حسین؟

نوبت من شده‌ این بار، خدا رحم کند

یک نفر گفت اگر بغض علی را داری

سنگ با حوصله بردار، خدا رحم کند

امشب بریم در خانه‌ی باب الحوائج ابوالفضل العباس آقا امام زمان حضور پیدا می‌کنند هرجا که نام عمو جان‌شون ابوالفضل‌العباس باشه بگو آقاجان می‌شه امشب یه نگاهی به ما بکنی از اون نگاه‌های سلمان ساز

یه بنده خدایی بین حضرت ابوالفضل و سلمان مقایسه کرد گفت هردو  ۱۰ درجه ایمان رو داشتن پس با هم مساوی اند

شب در عالم خواب دید آقا امیر المؤمنین را فرمود ابوالفضل من نگاه کن هزار تا سلمان درست می‌شه

همه عالم می‌گویند یا حسین  پدر می‌گوید علی مرتضی می‌گوید حسین  امام مجتبی می‌گوید حسین زهرای مرضیه می‌گوید حسین امام حسن مجتبی وقتی‌که پاره‌های جگر شان در تشت قرار می‌گرفت می‌گفت لایوم کیومک یا ابا عبدالله حسین جان من که به این راحتی دارم جان می‌دم اما تو در بیابان‌ها گرگان بیابان سر تورو می‌برن با ۳۰ هزار لشکر در برابر تو می‌ایستند زن و بچه‌ی تو رو اسیر می‌کنن همه عالم می‌گوید حسین حسین

اما حسین چه می‌گوید حسین می‌گوید ابوالفضل حسین می‌گوید عباس

امان از اون لحظه‌ای که ابوالفضل می‌خواست پا در رکاب بذاره فرمود ارکب بنفسی انت جانم فدایت عباس جان فدات بشم سوار شو تا وقتی این زن و بچه عباس داشتند پشت‌شون به کوه گرم بود اما امان از اون لحظه‌ای که ۲ دست عباس رو قطع کردن هنوز عباس امید داره مشک را به دهان گرفت

با عمود آهنین ضربه‌ای بر فرق مبارک آقا وارد کردند تیری از جانب دشمن به مشک اصابت کرد امید عباس دیگه ناامید شد

ای مشک تو لااقل وفاداری کن 

یه وقت دیدن حسین آمده اما دست به کمر گرفته می‌گه الآن انکسر ظهری و قلت حیلتی آمد آقا درحالی‌که با آستینش اشکاشو پاک می‌کرد سکینه گفت این عمی العباس چیزی نگفت رفت به سمت خیمه عباس عمود خیمه رو کشید یعنی دیگه این خیمه صاحب نداره میدونی زینب کبری آنجا چه گفت واضیعتنا بعدک یا عباس امام هم شروع کرد با زن و بچه به گفتن این جمله دیگه ما بعد تو پناهی نداریم دیگه چاره ای نداریم
 
 

زندانی که غیر از خدا در نظر نداشت
عمری شکنجه دید و کس از او خبر نداشت

هر روز روزه، بود و به هنگام شامگاه
جز تازیانه آب و غذایی دیگر نداشت

یا فاطمه به جان تو سوگند روزگار
زندانی از عزیز تو مظلوم تر نداشت

جسمش به تخت پاره و بر دوش چهار تن
روز روزگار مسلمان مگر نداشت

ممنوع بود کسی به ملاقات او رود
یا آن شهید کُشته به زندان پسر نداشت

جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود
زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت

جان داد با شکنجه ولی مصلحت چه بود
زنجیر را ز پیکر مجروح بر نداشت

صلوات زیبا و پرمغز و محتوای که برای امام کاظم علیه السلام شناسی منبع خوبی است.

دعایی که برای ذکر مصیبت و روضه هم کاربردی است 👇👇

اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَیْتِهِ، وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِیِّ الْأَبْرارِ، وَ إِمامِ الْأَخْیارِ، وَعَیْبَةِ الْأَنْوارِ، وَوارِثِ السَّکِینَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِکَمِ وَالْآثارِ، الَّذِی کانَ یُحْیِی اللَّیْلَ بِالسَّهَرِ إِلَى السَّحَرِ بِمُواصَلَةِ الاسْتِغْفارِ، حَلِیفِ السَّجْدَةِ الطَّوِیلَةِ، وَالدُمُوعِ الْغَزِیرَةِ، وَالْمُناجاةِ الْکَثِیرَةِ، وَالضَّراعاتِ الْمُتَّصِلَةِ،

خدایا درود فرست بر محمّد و اهل‌بیتش و درود فرست بر موسی بن جعفر، جانشین نیکوکاران و پیشوای خوبان و خزانه‌ی انوار و وارث آرامش و متانت و حکمت‌ها و آثار، آن‌که همواره شب را با بیداری تا سحر، با به هم پیوستن استغفار زنده می‌داشت، هم‌پیمان سجده‌های طولانی و اشک‌های سرشار و رازونیاز بسیار و ناله‌های به هم پیوسته
وَمَقَرِّ النُّهىٰ وَالْعَدْلِ، وَالْخَیْرِ وَالْفَضْلِ، وَالنَّدىٰ وَالْبَذْلِ، وَمَأْلَفِ الْبَلْوىٰ وَالصَّبْرِ، وَالْمُضْطَهَدِ بِالظُّلْمِ، وَالْمَقْبُورِ بِالْجَوْرِ، وَالْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَظُلَمِ الْمَطَامِیرِ، ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ بِحَلَقِ الْقُیُودِ، وَالْجَِنازَةِ الْمُنَادىٰ عَلَیْها بِذُلِّ الاسْتِخْفافِ، وَالْوارِدِ عَلَىٰ جَدِّهِ الْمُصْطَفىٰ، وَأَبِیهِ الْمُرْتَضىٰ، وَأُمِّهِ سَیِّدَةِ النِّساءِ بِإِرْثٍ مَغْصُوبٍ، وَوَِلاءٍ مَسْلُوبٍ، وَأَمْرٍ مَغْلُوبٍ، وَدَمٍ مَطْلُوبٍ، وَسَمٍّ مَشْرُوبٍ؛
و قرارگاه خرد و عدالت و خوبی و کرم و بذل و خوگرفته به بلا و صبر و پایمال شده به ستم و دفن شده به بی‌عدالتی و شکنجه شده در عمق زندان‌ها و تاریکی‌های زیرزمین‌ها، با ساق کوبیده به حلقه‌های زنجیرها و جنازه‌ای که با خواری و سبک انگاشتن بر آن جار زده شده، وارد شونده بر جدّش مصطفی و پدرش مرتضی و مادرش سرور بانوان، با ارثی غصب شده و حکومتی ربوده و زندگی و حیاتی به پناه و خونی خواسته و زهری نوشانده؛
اللّٰهُمَّ وَکَمَا صَبَرَ عَلَىٰ غَلِیظِ الْمِحَنِ، وَتَجَرَّعَ غُصَصَ الْکُرَبِ، وَاسْتَسْلَمَ لِرِضاکَ، وَأَخْلَصَ الطَّاعَةَ لَکَ، وَمَحَضَ الْخُشُوعَ، وَاسْتَشْعَرَ الْخُضُوعَ، وَعادَى الْبِدْعَةَ وَأَهْلَها، وَلَمْ یَلْحَقْهُ فِی شَیْءٍ مِنْ أَوامِرِکَ وَنَواهِیکَ لَوْمَةُ لائِمٍ، صَلِّ عَلَیْهِ صَلاةً نامِیَةً مُنِیفَةً زاکِیَةً تُوجِبُ لَهُ بِها شَفاعَةَ أُمَمٍ مِنْ خَلْقِکَ، وَقُرُونٍ مِنْ بَرایاکَ، وَبَلِّغْهُ عَنَّا تَحِیَّةً وَسَلاماً، وَآتِنا مِنْ لَدُنْکَ فِی مُوالاتِهِ فَضْلاً وَ إِحْساناً وَمَغْفِرَةً وَرِضْواناً، إِنَّکَ ذُو الْفَضْلِ الْعَمِیمِ، وَالتَّجاوُزِ الْعَظِیمِ، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خدایا همچنان که او بر سختی محنت‌ها صبر کرد، جام اندوه گرفتاری‌ها را نوشید و در برابر خشنودی‌ات تسلیم شد و طاعت را برایت خالص نمود و خشوع را بی‌آلایش کرد و فروتنی را شعار خود ساخت و با بدعت و اهلش دشمنی نمود و ملامت ملامتگری در چیزی از اوامر و نواهی تو در او اثر نکرد، بر او درود فرست درودی بالنده عالی، پاک که با آن درود برای او واجب گردانی شفاعت امت‌هایی از آفریدگانت و گروه‌هایی از آفریده‌هایت و از سوی ما به او درود و سلام برسان و از نزد خود در دوستی‌اش به ما فضل و احسان و آمرزش و خوشنودی عنایت کن که تو دارای احسان فراگیر و گذشت فراوان هستی، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان

السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها 
گر نگاهی به ما کند زهرا 
دردها را دوا کند زهرا سلام الله علیها 
به یاد کشتی پهلو گرفته اشک بریزید 
اگر دنیا میخای اگر آخرت میخای
 درب خانه کریمان عالم را بکوب
کم مخواه از عطای بسیارش 
کانچه خواهی عطا کند زهرا  
قربونت برم مادرجان 
فدای دل پر درد ات بشم مادرجان 
همه دردها را دوایی زهرا جان 
ولی برای درد خودتان دوایی نبود
انشالله که همیشه سالم باشی 
انشاالله که جایی از بدنت نشکنه! 
تا حالا جایی از بدنت شکسته شده؟
اگر استخوان انگشت بشکنه، چه حالی داری؟
 حالا اگر استخوان سینه بشکنه، 
وقتی استخوان سینه بشکنه،نفس نمیشه کشید،
نود و پنج روز ،سه روز بعد از پیغمبر استخوان سینه شکست،
نود روز هر نفسی که می کشید جان داد،
نه یک مردن،در هر نفسی جان داد.
گریز از آیت الله وحید خراسانی
 
✅sapp.ir/zendegi_zibaa_honarmandaneh

بسم الله الرحمن الرحیم 

من گرچه گنهکار و بد هستم زهرا

مسکین درت بوده و هستم زهرا

ای رشته چادرت مرا دستاویز 

دامن مکش از کرم ز دستم زهرا (سلام الله علیها )

         همه امامان علیهم السلام میان در خونه مادر حاجت می گیرند چرا ما نریم در خانه مادر!

میگن مادرا  دلسوزترند مهربونترند حضرت مادر تمام شیعیان و مسلمانان هستند نه فقط مادر سادات مثل مادر از دست داده ها گریه کنیدcrying

انشالله راه مدینه برای همه عشاق قبر بی نشان مادر باز بشه بزودی کنار قبرستان بقیع و خانه مادر در مسجد النبی صلی الله علیه و آله اشک بریزیم !!

یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم مهدی بیاید
تا تربتت را پیدا نماید
ای قبر ناپیدای تو شمع دل ما
ای با تولّایت عجین آب و گل ما
تا کی به یادت دلها پریشان
تا کی مزارت از دیده پنهان
کی گفته تو در دامنِ صحرا بسوزی
در بیت الاحزان یکّه و تنها بسوزی
جای تو نبوَد در دشت و صحرا
مظلومه زهرا مظلومه زهرا

   چادرت را بتکان روزی ما را برسان   ای که روزی دو عالم همه از چادر توست

بی بی جان میگن با کریمان کارها دشوار نیست!!

همه عالم در فاطمیه غمزده اند اما هیچ قلبی مانند قلب مرتضی علی علیه السلام غمزده و غارت زده نیست!! چرا که دلبر و یار و یاور و همه دار و ندار خود را از دست داده مادر حسنین رو از دست داده !! دیگه مولی همدم و مونس نداره شبها میره کنار چاه درد دل میکند!!
            گفتگوی حضرت علی علیه السلام 
       با حبیبه خدا حضرت زهرا سلام الله علیها 

همسرم راز نهان خویش با شوهر بگو
جان من از آنچه آمد بر سرت یک سر بگو

 

روضه عطش یعنی چه؟ 

مرحوم آیت الله اراکی درباره میرزا تقی خان امیرکبیر فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت
پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه مولایم حسین است!
گفتم: چطور؟
با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! 2 تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.

آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم.

* منبع : کتاب آخرین گفتارها

یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ اللّٰهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صابِرَةً ، وَزَعَمْنا أَنَّا لَکِ أَوْلِیاءٌ وَ مُصَدِّقُونَ وَصابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ ، وَأَتىٰ بِهِ وَصِیُّهُ ، فَإِنّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْناکِ إِلّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ

دارد دل و دین می برد از شهر شمیمی
افتاده نخ چادر او دست نسیمی

تسبیح دلم پاره شد آن دم که شنیدم
با دست خودش داده اناری به یتیمی

حتی اثر وضعی تسبیح و دعا را
بخشیده به همسایه، چه قران کریمی

مادر ما قران بود مادرما
قرآنی که یه سورشو از اون جدا کردند
اخه آدم قران و زیر دست و پا نمیندازه

در خانهء زهرا همه معراج نشینند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی 

ای کاش در این بیت بسوزم که شنیدم 
می سوخت حریم دل مولا چه حریمی

روز آخر مادرمون زهرا نگران بود 
نگرانی های حضرت زهرا رو بگم برات امروز 
هرکی ازت پرسید روضه امروز چی بود بگو نگرانی های حضرت زهرا
هر مادر وقتی از دنیا میره یه نگرانی هایی داره
اول نگرانیش برا خودش بود
نگرانیش واسه خودش این بود 
چند روز به علی میگفت نگرانم
گفت نگرانم شب تشییع جنازم نامحرم حجم 
بدنمو ببینه من از این تابوت ها بدم میاد
نگران بود بدنشو نامحرم ببینه

دومین نگرانی نگران شیعیانش بود نگران محبینش بود بزار راحتت کنم نگران ما گنه کارا بود
هی زیر لب میگفت 
تا هنوز نمردم برا محبینم دعاکنم 
مادرما گفت خدایا گنه کارا رو به خاطر من عذاب نکن
نگرانی سوم نگران علی بود هی نگاش میکرد گریه میکرد 
امیرالمومنین می گفت چرا گریه میکنی
حضرت میگفت ابکی لما تلقی بعدی
علی نمیدونم بعدمن چی سرت میاد الان من زنده ام کسی جواب سلامتو نمیده نمیدونم بعدمن چه میخوای بکنی علی

اما نگرانی آخر دونه دونه بچه هاش صدا کرد 
 حسنشو صدا زد پسر بزرگه تویی
حسنم عزیزم میدونم چی تو دلته اما مواظب باش از ماجرای کوچه به کسی حرفی نزنی به بابات نگو با من چه کردند
زینب و صدا کرد بقچه رو بیار فضه
بقچه رو باز کرد یه دختر ۴ ساله چقدر طاقت داره
این کفنه منه مادر میدی بابات علی منو کفن کنه
کفنه دوم داد برا باباته میدی به برادرت حسن
کفنه سوم داد گفت این کفنه برادرت حسنه میدی برادرت حسین
یه مرتبه دید از زیر بالش یه پیراهن اورد 
زینبم یه روزی میرسه کربلا 
باید دنبال حسینت بدوی این امنتی به حسین بدی 
زیر گلوشو بجای من ببوسی

تدوین از مداح اهل بیت علیهم السلام محمد پیروزی