تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه

روشمندسازی تبلیغ دینی و دقیق سازی مهارتهای تبلیغ

تبلیغ هنرمندانه
بس نکته غیر حُسن بباید که تا کسی
مطبوعِ طبعِ مردمِ صاحبنظر شود
تبلیغ دین بدون ابزارها و مهارتهای لازم بصورت دقیق و شفاف اثرگذار نمی باشد. رسالت این وبلاگ شفاف سازی مهارتها و الگوریتم سازی فن خطابه و دیگر مهارتهای لازم تبلیغ است.
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۷۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

عشق و محبت به خدا (معشوق حقیقی عالم)
هر کس که تو را شناخت جان را چه کند          فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی                  دیوانه تو هر دو جهان را چه کند


دلدادگی حضرت شعیب علیه‌السلام به خدا
از رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل شده فرمود:حضرت شعیب علیه‌السلام به عشق خدا آن قدر گریه کرد تا نابینا شد، خداوند او را بینا کرد،

باز آن قدر گریست تا نابینا شد، ‌باز خداوند او را بینا کرد،

برای بار سوم نیز آن قدر به عشق الهی گریست که نابینا شد، خداوند باز او را بینا کرد،

در مرتبه چهارم خداوند به او چنین وحی کرد:
«ای شعیب! تا کی به این حالت ادامه می‌دهی؟ اگر گریه تو از ترس آتش دوزخ است، آن را بر تو حرام کردم، و اگر از شوق بهشت است، آن را برای تو مباح نمودم.»
شعیب علیه‌السلام عرض کرد:
«اِلهِی وَ سَیدِی اَنْتَ تَعْلَمُ اَنِّی ما بَکَیتُ خَوْفاً مِنْ نارِکَ وَ لا شَوْقاً اِلی جَنَّتِکَ، وَ لکِنْ عُقِدَ حُبُّکَ عَلی قَلْبِی فَلَسْتُ اَصْبِرُ اَوْ اَراکَ؛

ای خدای من و ای آقای من! تو می‌دانی که من نه از خوف آتش دوزخ تو گریه می‌کنم، و نه به خاطر اشتیاق بهشت تو، بلکه حبّ و عشق تو در قلبم گره خورده که قرار و صبر ندارم تا تو را (با چشم دل ) بنگرم

و به درجه نهایی عرفان و یقین برسم، و مرا به عنوان حبیب درگاهت بپذیری.»
خداوند به شعیب فرمود:«اکنون که دارای چنین حالتی هستی به زودی کلیم و هم سخن خودم موسی علیه‌السلام را خدمتگزار تو می‌کنم.» 
 
پس از آن حضرت موسی علیه‌السلام بیش از ده سال چوپان حضرت شعیب علیه‌السلام گردید.

علل الشرایع ص ۵۷ بحار الانوار ج۱۲ ص ۳۸۱
عشق خدا با هستی انسان چه می کند؟

که خواب و خور را از انسان می رباید
حضرت موسی علیه السلام وقتی که برای مناجات و راز و نیاز با خداوند عالم به
کوه طوررفته بود

 چهل روز نه غذا خورد نه آبی آشامید و نه ...

أللهم أذقنا حلاوه محبتک و عشقک و عبادتک ومعرفتک

بسم الله الرحمن الرحیم

تکنیک های کنترل افکار / جهت دهی مثبت به افکار /راهکارها و تکینیک های تمرکز

بعضی ها می‌گویند من افکارم خیلی بهم ریخته و پراکنده است چه کنم که تمرکز پیدا کنم؟

برای نماز حضور قلب ندارم چگونه حضور قلب حاصل کنم؟

موقع مطالعه تمرکز ندارم؟ چه کار کنم؟

خطورات انسان به سه دسته تقسیم می‌شود

·        خطورات شیطانی:

·        خطورات انسانی:

·        خطورات الهی:

خطورات شیطانی:

افکار و القائات و خطوراتی است که شیطان و شاگردانش علیه اللعنه به ذهن انسان می‌اندازد یا به تعبیری وسوسه شیطان است حال این شیطان جن باشد یا انسان گاهی یک دوست می تواند شیطان شود و پیشنهاد یا نظری خلاف شرع یا عقل و عرف بدهد و انسان را از حرکت و تلاش و زندگی موفقیت آمیز باز دارد.

وسوسه هایی مانند:

حال اینو باید بگیرم! (مردم آزاری)

حق اینو باید بزارم کف دستش! (انتقام)

ولش کن حالش نیست امروز نمیرم درس!(تنبلی و کسالت)

من دیگه بریدم دیگه امیدی نیست فکر نمیکنم به جایی برسم!(ناامیدی)

همش بدشانسی میارم دیگه خسته شدم از این زندگی پربلا و مشکلات (راضی نبودن به قضای الهی)

راهکار درمان:

باید این خطورات و القائات شیطانی را به خطورات انسانی تبدیل کرد.

به این شکل که هر ذهنیت و فکر شیطانی را به فکر الهی یا انسانی متناسب با آن و در فضای نزدیک به آن تشبیه می‌کنیم یا پاسخ آنرا در درون می دهیم.

مثلا اگر وسوسه می گوید ((ولش کن درس بسه دیگه خیلی زحمت کشیدی دیگه وقت استراحت است))

شما آنرا به یک خاطره انسانی تبدیل کنید و بگوئید ((بله وقت استراحت فرا می رسد ولی الان وقت کار و تلاش است))

وسوسه می گوید ((چرا همش بد میارم تا کی این همه مشکلات!))

آنرا تبدیل کنید به خاطره انسانی بگویید ((تا وقتی که بی برنامگی و کارهای اشتباه در زندگی داشته باشی چون عالم عالم حساب و کتاب است هر معلولی یک علت دارد مشکل از کار اشتباه برمی خیزد))

تبدیل خاطره شیطانی به الهی

موقع نماز به ذهن تان خطور می کند که برم نت آخرش دانلود کنم بگو بله الآن وقت دانلود هست ولی نه دانلود نت بلکه دانلود رحمت خدا رحمت خدا را با اشک و زاری دانلود کن که دلم خیلی ویروسی شده

ای یکدله صددله دل یکدله کن         صراف وجود باش و خود را یله کن

یک صبح به اخلاص بیا بر در ما        گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن

ادامه 👈 مطلب بعد

بسم الله الرحمن الرحیم
یه طلبه صاحب ذوقی می گفت:
یکی از بزرگترین انواع خدمت به دین در این آشفته بازار آخرالزمان دفاع از لباس دین یعنی لباس روحانیت است.
شاید یکی از زمینه های انحرافات مردم، اشتباهات برخی از دولتمردان ملبس به لباس روحانیت باشد.
هردو کار اشتباه است
هم آقایی که لباس پیغمبر خدا را به تن کرده باید بسیار مراقب باشد از او خطایی سر نزند و
هم مردم اشتباهات شخص را و یک طلبه را نباید به حساب دین بنویسند!
چقدر خدمت بزرگی کرده به دین طلبه ای که مسئولیتی به عهده دارد و از پس آن بر نمی آید اگر آنرا کنار بگذارد
چقدر پیش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عزیز است طلبه ای که بدنبال پست و مقام نباشد.
چقدر نزد پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم عزیز است کسی که حساب عموم طلاب را از شیوخ دولتی و خاطی جدا کند و این باور را بین مردم پخش کند!
خیلی ها بین ایندو فرق قائل نیستند و بین یک طلبه که از یک نوزاد هم پاکتر است و آخوند مسئول که بخاطر نبود تقوا حقوق را رعایت نکرده فرق نمی گذارند چه این عدم رعایت در مقام قضاوت بوده باشد یا در مقام مسئولین دولتی و یا ...

هر کسی مسئول کارهای خودش است نه مسئول کارهای دیگران

تهمت زدن و اذیت و آزار بی جهت یک مسلمان یا انسان که ملبس به لباس پیامبر دینمان هم باشد

چه کسی به آن رضایت می دهد!

جالبه نه! انسان در یک جامعه ای برای بهبود زندگی مردم کار و تلاش و خدمت بکند  افراد آن جامعه بجای تشکر و قدردانی بعضا احیانا ناسزا بگویند و بعضا رو در روی انسان بایستند و از برخی از آنها با چاقو تشکر نمایند!

هر کس بطریقی دل ما می‌شکند     بیگانه جدا دوست جدا می‌شکند
بیگانه اگر می‌شکند حرفی نیست     من در عجبم دوست چرا می‌شکند

اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَة کَریمَة تُعِزُّ بِهَا الاْسْلامَ وَاَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ
دعای افتتاح 

بسم الله الرحمن الرحیم
یا اَبَاالْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُوسى اَیُّهَا الرِّضا یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَاللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَ مَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ

ای عزیز درگه حق     کن عنایتی تو مارا

جان مادرت زهرا    کن شفاعتی تو ما را

خواهی اگر ای دل که شود مشکلت  آسان
در برزخ و در حشر نباشی تو هراسان
بگشای به درگاه رضا  دست گدایی      
بنشین به در خانه ی سلطان خراسان

خداوندا ندارم راه چاره                                                 جگر از زهر کین شد پاره پاره

خداوندا دگر عمرم سرآمد                                                   تقی فرزند دلبندم نیامد

جواد ای نور چشمانم کجایی                                    چه خوش باشد دم مرگم بیایی

غریبم یار و غمخواری ندارم                                              به جز تو یاور و یاری ندارم

رم رفتن به هر جانب نظر داشت                                      امید دیدن روی پسر داشت

کجایی ای تقی  آرام جانم                                                 سرور قلب و نور دیدگانم

بیا فکر من دور از وطن کن                                      پس از مردن مرا غسل و کفن کن

                                   آرزوی هرپدری اینه که در لحظات آخر سرش تو دامن فرزندش باشه 

 

اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند     این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند

 

اینجا گدا همیشه طلبکار می شود         اینجا که آمدی کرمش فرق می کند

 

شاعر شدم برای سرودن برایشان      این خانواده، محتشمش فرق می کند

 

"صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین"   عیسای خانواده دمش فرق می کند

 

از نوع ویژگی دعا زیر قبه اش      معلوم می شود حرمش فرق می کند

 

تنها نه اینکه جنس غمش جنس ماتمش   حتی سیاهی علمش فرق می کند

 

با پای نیزه روی زمین راه میرود     خورشید کاروان قدمش فرق می کند

 

من از حسینُ منی  پیغمبر خدا      فهمیده ام حسین "همش" فرق می کند

 

علی زمانیان